(جنّة): چيزى كه به وسيله آن از سلاح و مانند آن استتار شود.
(قلّب الحوّل): شخصى كه در اختيار و انتخاب كارها و شناخت امور بسيار
متحول و دگرگون عمل مىكند.
(انتهاز): پيشدستى كردن در كارها.
(فرصة): وقتى كه امكان انجام كار باشد.
(حريجه): دورى از بدى و گناه.
[ترجمه]
«وفادارى و راستگويى قرين يكديگرند، من سپرى نگاهدارندهتر از (عذاب
سخت دوزخ) از وفاى به عهد سراغ ندارم.
آن كس كه بداند بازگشتش به كجاست و چگونه كيفر كردارش را مىدهند،
هرگز با كسى مكر نمىكند، ولى ما در زمانى واقع شدهايم كه بيشتر مردم فريب و مكر
را زيركى فرض كرده و بىخردان اهل مكر را، زيرك و سياستمدار پنداشتهاند.
اين مكّاران و نادانان را چه مىشود، خدا آنها را بكشد! مرد زيرك و
كاردان،