responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 2  صفحه : 188

غلبه كرده، صادر نشود.

از آنجا كه قصد حضرت از اداى عبارت، اين بوده كه ثابت كند كوفيان به دليل مخالفتشان با نظر آن بزرگوار پشيمان خواهند شد و نشان دهد كه اين امر نتيجه سرپيچى آنان از فرمان ايشان بوده، فرموده است: «مثل من و شما مثل شاعر هوازنى است» شما را بر ردّ حكميّت دستور دادم قبول نكرديد.

اين شعر يك بيت از قصيده «دريد بن صمّه است كه در رثا و حماسه‌اى سروده و آغاز آن قصيده اين بيت است.

نصحت لعارض و اصحاب عارض‌

و رهط بنى السّوداء و القوم سهّد [1]

عارض بنى سوداء و قوم سهّد نام اشخاصى بوده است كه در اين جريان همراه شاعر بوده‌اند. اين سروده از «دريد بن صمّة است و داستان دريد اين است. كه برادر دريد عبد اللّه بن صمّة، با فرزندان بكر بن هوازن غطفانى، جنگ كرد و غنايمى به دست آورد، از جمله شترانشان را غارت كرد و به همراه آورد.

هنگامى كه به محلّى به نام منعرج اللّوى رسيدند، عبد اللّه سوگند ياد كرد كه تا بقيعة را نحر نكند از اين منزل كوچ نخواهد كرد. «بقيعة» شترى بوده است كه قبل از تقسيم اموال غارت شده نحر مى‌كنند و گوشتش را مى‌خوردند و آن شتر از سهام خارج مى‌شود.

برادر عبد اللّه دريد گفت: اين كار را نكن، زيرا هوازنيها، در جستجوى تو هستند. عبد اللّه حرف دريد را قبول نكرد، و در آن منزل ماند، و بقيعه را نحر كرد، هنگام صبح، هوازنيها بر عبد اللّه تاختند عبد اللّه برادرش دريد را به كمك طلبيد.

دريد و ياران عبد اللّه به كمك وى شتافتند و از عبد اللّه دفاع كردند، تا زمانى كه دريد مجروح شد و به زمين افتاد و عبد اللّه كشته شد، درگيرى ادامه داشت تا شب‌


[1] عارض و ياران او همچنين گروه بنى سوداء و فاميل سهّد را نصيحت كردم. ولى فايده نداشت.

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 2  صفحه : 188
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست