responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 2  صفحه : 181

محمد (ص) بنده خدا و پيامبر اوست رحمت خدا بر او و آل او باد.

اما بعد، بى‌شك نافرمانى از دستورهاى اندرزگوى مهربان و داناى كار آزموده سبب سرگردانى مى‌شود و پشيمانى و ندامت را به دنبال مى‌آورد، من در موضوع حكومت نظر خود را به عنوان دستور كار به شما فرمان دادم و آنچه از گوهر رأى در نهانخانه خاطر داشتم خالصانه، صاف و بى‌غش براى شما بيان كردم. ولى اى كاش دستور قصير (وزير جذيمه پادشاه عربستان) اطاعت مى‌شد كه پشيمان نمى‌شديد (يعنى اگر امر مرا اطاعت مى‌كرديد دچار فريبكارى عمرو عاص نمى‌شديد) اما شما همچون مخالفان ستمگر، و پيمان شكنان گنهكار مرا نافرمانى كرديد تا بدان حد كه نصيحتگر در نصيحت كردن خود به ترديد افتاد و آتش زنه از دادن آتش بخل ورزيد (كنايه از خوددارى فايده رساندن به اشخاصى كه شايستگى لازم را ندارند، مى‌باشد) مثل من و شما چنان است كه شاعر هوازن گفته است:

امرتكم امرى بمنعرج اللّوى‌ [1]

فلم تستبينوا النّصح الّا ضحى الغد

(8211- 8206)

[شرح‌]

(8109- 8087) مى‌گويم (شارح) روايت شده كه عمرو بن عاص و ابو موسى اشعرى، در جايى به نام دّومة الجندل براى حكميت در امر خلافت مردم با يكديگر ملاقات كردند. در آن روز على (ع) به كوفه وارد شد، و منتظر حكميّت آن دو گرديد.

هنگامى كه به حضرت خبر رسيد كه عمرو عاص ابو موسى را فريب داده است‌


[1] من در منفرج اللوى امر و رأى خود را به شما گفتم گوش نكرديد نتيجه نصيحت من در روشنى صبح براى شما آشكار شد دريد بن الصحه با برادرش عبد اللّه به جنگ بنى هوازن رفت و با غنيمت بسيار بازگشتند. دريد به برادرش گفت در منفرج نمانيم، كه از احتياط دور است زيرا ممكن است بنى هوازن امشب به سراغ ما بيايند.

عبد اللّه قبول نكرد و در منفرج فرود آمدند. صبحگاه بنى هوازن بر آنها تاختند و عبداللّه و يارانش را كشتند. دريد با زخم فراوان گريخت و قصيده‌اش را سرود و اين بيت از آن قصيده است. تمثل حضرت به اين قصيده بيان كننده اين حقيقت است كه شما در صفين سخن مرا گوش نكرديد و به حكميت راضى شديد و جز پشيمانى حاصلى نبرديد- م.

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 2  صفحه : 181
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست