اندوهى شديد بر آن حضرت هجوم آورد، بپاخاست
و براى مردم خطابهاى ايراد كرد، و فرمود: «سپاس خداى را ...» و در پايان خطبه به
شعر دريد تمثّل جست.
در بعضى از روايات، اين جملات نيز آمده است: «بهوش باشيد اين دو مردى
كه شما براى داورى انتخاب كرديد، حكم كتاب را پشت سر گذاشتند، و آنچه را قرآن
ميرانده بود، زنده كردند، و هر يك از آن دو، هواى نفسش را پيروى كرده، و بى دليل و
برهان، حكمى صادر كردند و آن گاه، در داوريشان بر خلاف رفتند، و هيچ يك از آنها را
خداوند هدايت نفرمود. شما براى جهاد در راه خدا و به راه افتادن و حركت كردن آماده
شويد، و در روز فلان، در لشكرگاه خود حاضر باشيد». داستان حكميت و علت آن را تاريخ
نقل كرده است، علاقمندان به مطالعه بيشتر به كتب تاريخى معتبر مراجعه كنند.
لغات «خطب» امر بزرگ، پيشآمد عظيم «فدحه الأمر»: وقتى كه مشكل كار
شخص را به مشقّت اندازد، سنگينى كار. «جافى» داراى طبيعت دير آشنا؛ كسى كه سرشتش
از الفت دورى گزيند و به همين دليل با ديگران قطع رابطه كند.
(8133- 8113)
قوله عليه السلام: «الحمد للّه ... الجليل»
سپاس خداى را هر چند روزگار كارهاى بزرگ و پيشامدهاى دشوار فرا رويم
قرار دهد. در اين كه چرا حضرت، خير و شر را به روزگار نسبت داده است قبلا توضيح
داديم منظور امام (ع) از اين عبارت اين است كه در خوشحالى و بدحالى، در هر حال خدا
را سپاس مىگويم.
«ان» در جمله حضرت براى بيان غايت و نهايت امر به كار رفته است.
از آغاز خطبه چنين فهميده مىشود كه جريان حكميت را به اتّفاقى بزرگ
و پيشآمدى سخت و دشوار تعبير كرده است و در عين حال، خداوند را در رويارويى با اين
دشواريها شاكر و سپاسگزار است.
(8137- 8134)
قوله عليه السلام: «ليس معه اله غيره»
تاكيدى بر معناى كلمه توحيد و تثبيت محتواى آن است. پس از حمد
خداوند، حضرت سرپيچى از فرمان مشاورى