اين كارهاى فريبكارانه از بعضى مردمان به
منظور جلب عواطف و به دست آوردن دنيا انجام مىپذيرد. اينان خود را در نظر مردم
دنيا و ظاهر بينان مىآرايند، تا جامعه به آنها اعتماد كند و مردم امانتها و رازها
را بدانها بسپارند.
فريبكاران ظاهرساز اين نوع رفتار را وسيلهاى براى نيل به آرزوها و
مقاصد از بين رونده دنياى خود ساختهاند. اينان چنان هستند، كه ستّار بودن خداوند
و ظاهر دين را، ابزار معصيت و گناهكارى خويش قرار دادهاند.
(7410- 7387)
دسته چهارم، گروهى هستند، كه هر چند در پى به دست آوردن دنيا
هستند،
ولى قدرت به دست آوردن آن را ندارند، و هر چند خود را شايسته حكومت و
فرماندهى مىدانند ولى در پى آن نيستند. در بيان حضرت توضيح مطلب چنين آمده است:
گروهى از مردم آنهايى هستند كه حقارت و كوچكى شخصيّت، آنها را از طلب
رياست زمينگير كرده است. از موانع بازدارنده اين گروه كه طالب سلطنت نيستند، حضرت
دو مانع را يادآور شدهاند: يكى از آن دو مانع كوچكى و قصور نفسانيشان از دستيابى
به جاه و مقام و انديشه واهى آنان بر ناتوان بودنشان از رسيدن به حكومت است، با
وجودى كه خواهان آن هستند.
مانع دوّم، بيچارگى و درماندگى آنان است يعنى نبودن اسباب بزرگى،
مانند مال و ثروت و يار و انصار. به اين دو دليل از جاه طلبى باز ماندهاند و به
حالتى در آمدهاند كه با داشتن چنان وضعى به مقصود نمىرسند و از دستيابى به آن
كوتاه مىآيند. بنا بر اين به حيله و فريب متوسّل مىگردند، كه رغبت و ميل مردم را
بدين طريق به سوى خود جلب كنند: خود را به زيور قناعت مىآرايند، به شيوه زاهدان
يعنى مواظبت و ملازمت بر عبادت و پرستش و رعايت ظاهر دستورات خداوند رفتار
مىكنند- هر چند انجام اين امور از روى اعتقاد نباشد-.
(7422- 7411) فرمايش حضرت كه: و ليس من ذلك فى مراح و لا مغدى؛ كنايه
است از