براى امير مؤمنان (ع)، روشن بود كه زبير انعطافپذير است، به همين
دليل ابن عباس را امر كرد تا با وى ملاقات كند. چون خلق و خوى او را بخوبى
مىدانست كه قابل جذب است، به پند پذيرى و موعظه نزديك است، و صله رحم را به ياد
دارد.
امام (ع) نيكوترين نوع دلجويى را، با يادآورى قوم و خويشى خود با وى
به كار برد، كه به نظر مىرسد، موجب انگيزش ميل و پذيرش سرشتهاى سالم شود.
خداوند متعال از گفته هارون برادر حضرت موسى (ع) در برانگيختن عواطف
آن جناب چنين نقل مىكند:
قالَ يَا بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَ لا ... وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسى إِلى[1] در اين دو آيه عبارت «يا ابن امّ» به كار رفته، تا عواطف موسى
برانگيخته شود و دل وى به دست آيد و با يادآورى حق برادرى توجّه حضرت موسى (ع) را
به خود جلب كند. با هيچ عبارت ديگرى ممكن نبود هارون بتواند برادرش را رام كند.
در باره خويشاوندى امام (ع) با زبير، بايد گفت كه ابو طالب وصفيّه
مادر زبير از اولاد عبد المطلّب پسر هاشمند.
در شرح عبارت حضرت: «فما عدا ممّا بدا»؛ «چه چيز سبب گرديد كه پس از
موافقت مخالفت كردى» ابن ابى الحديد بيان داشته است كه «عدا» بمعنى «صرف» بازگشتن
منصرف شدن و «من» بمعناى «عن» تجاوز كردن و دور شدن به كار رفته است. معناى جمله
اين است كه، چه چيز تو را از آنچه آشكار كردى منصرف كرد. يعنى آنچه تو را پس از
اظهار بيعت، و قبول اطاعت از انجام آن
[1] سوره طه (20) آيه (93): اى پسر مادرم سر و محاسنم را به عنوان
مجازات مگير مردم مرا دچار ضعف و ناتوانى كردند.