امام در راه خدا جهاد مىكنيد؟ آگاهى بخشيدن
به مردم در باره اين موضوع است، كه آن حضرت نسبت به ديگران برترى داشته و در خلوص
عملى در راه خدا كسى به پايه وى نمىرسيده است و همين دليل اثبات فرمانبردارى و
اطاعت از فرامين آن حضرت مىباشد، زيرا امام (ع) رغبت برخى از اطرافيان خود را
نسبت به ثروتى كه پيش معاويه وجود داشت، دريافته بود.
به دنبال اين بيان، حضرت به بدگويى كسى كه به گفته كوفيان مغرور
گردد، مىپردازد و وى را به غرور و بىخبرى نسبت مىدهد. و از بد حالى شخصى كه
چنان مردمى حزب و جمعيّتش باشند و به پيكار آنها دل خوش كرده باشد، با دو عبارت
زيباى زير خبر مىدهد:
(7014- 7010)
اول: المغرور و اللّه من غرّرتموه؛
«به خدا سوگند فريب خورده آن است كه شما او را بفريبيد» مقصود حضرت
از اين عبارت بدگويى و سرزنش آنان بر خلف وعدهها و امروز و فردا كردنها به منظور
فرار از جنگ بود. بنا بر اين پس از آن همه پيمانشكنى در مورد پيكار با دشمنان اگر
كسى به گفته آنان اعتماد كند، به حقيقت فريب خورده است.
اگر در عبارت حضرت، كلمه «المغرور» مبتدا و كلمه «من» خبر باشد، در
اثبات غرور و فريب خوردگى گوياتر از عكس آن است كه «المغرور» خبر و «من» مبتدا
باشد؛ زيرا صورت اوّل انحصار در معنى را مىرساند و معناى عبارت چنين مىشود: فريب
خوردگى مخصوص كسى است كه فريب كوفيان را بخورد.
اين معنى از اين كه «من» را مبتدا قرار دهيم فهميده نمىشود.
(7032- 7015)
دوم: و من فاز بكم فقد فاز بالسّهم الأخيب؛
«كسى كه سعادت را از ناحيه شما بخواهد چنان است كه با تير بدون پيكان
پيروز گردد! و هر كس با تير تركش شما بجنگد با تير بدون چوبه، تيراندازى كرده است» [1]
[1] به دنباله تير، چوب يا پر مرغى را نصب مىكردند تا بازه گمان
تير را سريعتر و بيشتر پرتاب كنند.