اوّلى دو كلمه و
دوّمى يك كلمه است، امّا از لحاظ خط و تلفظ كاملا مثل هماند.
بحث دوّم-
كلمات در مورد مبدأ اشتقاق است
اشتقاق عبارت
است از ساختن جملاتى كه در آنها از كلماتى كه در ريشه هم خانوادهاند استفاده شود،
مانند سخن خداوند متعال: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ الْقَيِّمِ»[1] و مانند سخن
پيامبر (ص): الظّلم ظلمات يوم القيامة، «ستم موجب تاريكى قيامت ستمگر مىشود». و
مانند سخن على (ع): جاهل خبّاط جهلات، عاش ركاب عشرات، «نادان غرق در اشتباه كارى
هميشه عقب مانده از زندگى است». در اين مثالها اقم با قيّم، ظلم با ظلمات، جاهل با
جهلات هم ريشهاند و باعث زيبايى كلام شدهاند.
گاهى كلماتى
شبه مشتق وجود دارد و باعث زيبايى سخن مىشود، مانند سخن خداوند متعال: وَ
جَنَى الْجَنَّتَيْنِ دانٍ: قالَ إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ
الْقالِينَ[2]. در اين دو آيه شريفه ميان جنا و جنّتين، قال و قالين
شباهت اشتقاق وجود دارد در حالى كه از يك ريشه نيستند، اما موجب زيبايى كلام
شدهاند.
بحث سوّم-
محاسن كلام در باره ردّ العجز على الصّدر است.
ردّ العجز
على الصّدر كلمهاى است در نصف آخر شعر كه مشابه آن در نصف اوّل نيز آمده باشد، و
داراى اقسام زير است:
1- دو لفظ
موجود در دو مصرع اوّل و دوّم از نظر صورت و معنى يكى باشند و در آغاز و آخر كلام
واقع شده باشند. مانند: الحيلة ترك الحيلة: «ترك حيله خود حيله است». و نيز مانند:
القتل انفى للقتل، كشتن باز دارندهترين عامل قتل است». همچنين مانند قول شاعر:
[1]
سوره روم (30) آيه (43) يعنى: پس تو اى رسول مستقيم روى به جانب آئين پاك اسلام
آور.
[2] سوره
الرحمن (55): آيه (54): و ميوه درختانش در همان تكيهگاه در دسترس آنهاست و سوره
الشعرا (26): آيه (168): گفت من با كار شما دشمنم.