اين عنوان كه لفظ
«صراخ» و «عجّ» براى سخن گفتن خون و وارث، به زبان حال كه ترجمان مقال است استعاره
آورده شده است. وجه استعاره صراخ و عجيج اين است كه بيانگر تظلّم و شكايتند و
خونهاى بناحق ريخته شده وارثهايى كه به وسيله داوريهاى غلط به يغما رفته، به زبان
حال سخن مىگويند و تظلّم و شكايت خود را بيان مىكنند. به اين دليل است كه
استعاره اين دو لفظ در اين جا زيباست.
بعد از آن كه
امام (ع) ويژگيهاى دو مردى كه مورد خشم خدا هستند با اوصاف زشت به تفصيل بيان
مىكند تنفّر از آنها را به طور مختصر كه هم شامل آن دو وهم شامل ديگر جهّال
مىشود به عنوان شكايت به خدا و بيزارى جستن از آنها مىآورد: «به خدا شكايت
مىبرم از گروهى كه راه نادانان را مىروند.» در بعضى از نسخ به جاى «الى اللّه
اشكو» «الى اللّه ابرء» آمده است.
براى افراد
غير قابل قبول اوصافى را بيان مىكند كه ابتداى آن اوصاف باقى ماندن بر جهالت و
زندگى كردن با نادانى است. كلمه عيش در عبارت امام (ع) كنايه از زندگى است زيرا در
مقابل آن موت را آورده و فرموده است: يموتون ضلّالا، اين جمله وصفى است كه از جمله
اوّل يعنى: يعيشون جهّالا فهميده مىشود، زيرا كسى كه جاهل زندگى كند گمراه
مىميرد.
(4557- 4522)
فرموده
است: ليس فيهم سلقة ابور من الكتاب اذا تلى حقّ تلاوته ... الى آخره.
توضيح جمله
بالا اين است كه هر گاه كتاب خدا به گونهاى تفسير شود كه حقّ مطلب است آن را
نادرست مىدانند و به خاطر جهلى كه دارند بدان ارج مىنهند. و هر گاه كتاب خدا از
موضع حقيقى خود منحرف شود و مطابق اغراض و مقاصد پست آنها در آيد با گرانترين
قيمت آن را مىخرند و بهترين ارزش را براى آنها دارد «سلعه» را براى ارزشيابى
استعاره آورده و وجه تشبيه آشكار است و منشأ تمام اين انحرافات نادانى است. همچنين
نزد آنها ناشناختهتر از معروف