مگس به دليل ناتوانى
نمىتواند خود را از تار عنكبوت برهاند ذهن چنين مردى كه در شبهات واقع شده است
نمىتواند حق را از باطل جدا كند و به دليل كم عقلى و ضعف ادراك قادر نيست راه
نجات را بيابد.
(4442- 4423)
11- درباره آنچه حكم مىكند نمىداند كه درست حكم كرده است يا نه.
اگر احياناً
درست حكم كرده باشد مىترسد كه مبادا اشتباه كرده باشد و اگر به خطا حكم كرده باشد
اميدوار است كه درست حكم كرده باشد. ترس از درستى و خطاى حكم نشانه حكم كردن از
روى ناآگاهى است.
(4448- 4443)
12- نادان است و فرو رفته در نادانيها، «جهالات» جمع «جهله» بر وزن فعله از جهل
گرفته شده است، چنان كه قبلًا توضيح داده شد. وزن فعّال به معناى اسم فاعل و از
امورى است كه فراوان انجام مىگيرد و ذكر جهل در اين جا براى تأكيد است و فراوانى
خبط و جهل را مىرساند. خبّاط كنايه است از فراوانى اشتباه كسى كه در احكام و
قضايا بدان دچار مىشود و بر غير راه حق و قوانين شرعى حركت مىكند و اين است
معناى خبط.
13- چنان
شخصى در تاريكى شبهه قرار گرفته و به راه غير هدايت مىرود. اين عبارت اشاره به
اين است كه نور حق در ظلمات شبهه بسيار كم بر او مىتابد، چون بصيرت و بينايى
ندارد، بنا بر اين به گمان خود در راه گام برمىدارد ولى به حقيقت نمىرسد، و در
بسيارى از موارد راه را گم مىكند، زيرا آن كه در راه تاريك براى رسيدن به روشنايى
حركت مىكند گاهى راه را مىيابد و به مقصد مىرسد و گاهى راه را گم مىكند و از
مقصد منحرف مىشود و با پندار خود راه مىپيمايد. چنين است حال كسى كه در راه دين
گام برمىدارد و نور بصيرتش كامل نشده و قواعد دين را نمىداند و به چگونگى پيمودن
راه آگاه نيست. چنين كسى وقتى در مسألهاى حق آشكار است آن را در مىيابد. و وقتى
شبهات در مسألهاى غالب باشد از پيدا كردن راه و ورود و خروج آن ناتوان گشته