حرص، پيروى از هواى
نفس، و كسى كه به خود ببالد و عجب كند.
[1]» (اين در مورد كسى است كه ادّعاى بيجا
كند). و امّا در مورد ناكامى شخص مفترى، افترا عبارت از تظاهر به خلقى است كه
واقعيّت ندارد و روشن است كه دروغ در آخرت بىنتيجه است ولى در دنيا گاهى داراى
نتيجه است و گاهى نيست. در صورتى كه داراى نتيجه باشد چون ناپايدار است و موجب خشم
خدا، پس مثل اين است كه ثمر ندارد و شخص مفترى نااميدتر است از كسى كه اصلًا سودى
ندارد. آن كه با دروغ و افترا طالب سودى است به هر حال زيانكار و نااميد است.
بعضى از
شارحان نهج البلاغه گفتهاند كه مقصود امام (ع) اين است كه هر كه بدون استحقاق
ادّعاى امامت كند هلاك مىشود. و كسى كه در مورد امامت افترا بزند نااميد مىشود.
اينان سخن خود را اين گونه تأييد كردهاند كه امام (ع) در اين خطبه فراوان به امر
امامت پرداخته است.
(4235- 4224)
فرموده
است: من ابدى صفحته للحقّ هلك [عند جملة (جهلة) النّاس] و كفى بالمرء جهلا ان لا
يعرف قدره
اين جمله
براى آگاه كردن مردم است به اين حقيقت كه هر كس بىپروا حقّ را در مقابل هر باطلى
اظهار كند و عقيده جاهلان را رد كند و آنها را در زمانى بر تلخى حق و دشوارى آن وا
بدارد از دست و زبان جاهلان در معرض هلاكت قرار مىگيرد، زيرا كسى كه مكروه را پشت
سر انداخته و در نكوهش آن مىكوشد، جزو آنان محسوب نمىشود.
سپس امام (ع)
به جهل اشاره فرموده و كمترين درجه آن را ياد كرده چنين فرمودهاند كه كمترين درجه
جهل براى پستى شخص كفايت مىكند چه رسد به زياد آن، و كمترين مقدار جهل آن است كه
انسان مقام و منزلت خود را در بين
[1]
ثلاث مهلكات: شح مطاع، و هوى متبع، و اعجاب المرء بنفسه.