اطاعت زبير به دليل
بيعت استدلال كرد، و مطابق آنچه نقل شده، زبير ادّعا كرد كه با دستش بيعت كرده ولى
دلش همراه نبوده و اين ادّعا اشاره است به اين كه او در بيعت توريه [1]
كرده كه به گمان زبير توريه در پيمانها و سوگندها از نظر شريعت قابل قبول است و
امام (ع) به صورت قياسى كه كبراى آن محذوف است و معروف به قياس ضمير است پاسخ داده
كه زبير به بيعت اقرار كرده و ادّعاى چيزى را كرده است كه احتياج به دليل دارد. با
اين توضيح كه اقرار زبير به چيزى است كه مورد قبول است و محكوميّت او را در متابعت
از امام شرعاً ثابت مىكند و ضمناً مدّعى است كه در باطنش نيّتى داشته است كه بيعت
را باطل مىگرداند.
صغراى قياس اين
است كه زبير مدّعى است در باطن نيّتى داشته كه بيعت را باطل مىكرده. كبراى تقديرى
قياس اين است كه هر كس چنين ادّعايى داشته باشد نياز به دليلى دارد كه صحّت آن را
اثبات كند، نتيجه اين صغرا و كبرا اين است كه زبير نيازمند دليلى است كه ادّعايش
را اثبات كند. امام (ع) با جمله فليأت عليها بامر يعرف، به اين نتيجه اشاره كرده
است و بعيد است كه زبير بتواند ادّعادى وليجه را كه امرى باطنى است ثابت كند، زيرا
توريه به استدلال و اقامه برهان ثابت نمىشود. سپس امام (ع) مىفرمايد: چون زبير
نمىتواند اين ادّعا را ثابت كند ناگزير داخل در چيزى است كه از آن فرار مىكند و
آن بيعت و در نتيجه اطاعت از امام (ع) است.
[1]
توريه كلامى است كه در ظاهر راست به نظر آيد و در باطن دروغ باشد.