عمل ابو بكر و عمر
است كه خلافت را ميان خود تقسيم كردند چنان كه دوشنده شير پستانها را از هم جدا
مىكند.
امام (ع)
معتقد است كه از آن دو به خلافت سزاوارتر است و يا براى سرپرستى مسلمين كه به
منزله اولاد اسلام به حساب مىآيند، اولويّت دارد.
مقصود امام
(ع) از اين كه فرمود ابو بكر خلافت را در «حوزه خشناء» قرار داد كنايه از طبيعت
عمر است، زيرا او به تندخويى و درشتى كلام و سرعت در خشمناكى مشهور و معروف بود و
معناى خشونت عمر همين است.
(2673- 2669)
فرموده
است: يغلظ كلامها و يخشن مسّها
امام (ع) دو
صفت براى طبع عمر استعاره آورده است:
1- غلظت كلام
و آن كنايه از مواجهه با سخنان درشت و زخم زبان است، زيرا ضربتى كه با زبان به كسى
وارد مىشود سهمگينتر از زخم نيزه است.
2- داشتن
طبيعت خشن كه مانع از ميل مردم به معاشرت است و موجب اذيّت و آزار مىشود چنان كه
اجسام خشن بدن را آزار مىدهد.
(2680- 2674)
فرموده
است: و يكثر العثار و الاعتذار منها
اين كلام
امام (ع) اشاره به اين است كه عمر در مورد احكام الهى سريعاً حكم صادر مىكرد و پس
از دقّت، آن حكم را خطا مىيافت و ناگزير بود عذرخواهى كند.
ضمير «منها»
به طبيعتى «طبيعت عمر» بر مىگردد كه از آن تعبير به خشونت شده است.
از جمله
احكام نادرستى كه عمر صادر كرد اين است: روايت شده كه عمر به سنگسار كردن زن
حاملهاى كه متهم به زنا بود دستور داد. على (ع) بر اين امر اطلاع پيدا كرد، به
نزد عمر آمد و به او گفت: هر چند تو مىتوانى حكم رجم را براى زن صادر كنى ولى
براى رجم بچّه مجاز نيستى، او را آزاد بگذار تا زمانى كه