است، اين است: وقتى
مدّعيان خلافت به مقصودشان رسيدند و به خواسته خودشان دست يافتند در طول زمان
خلافتشان، حق را با امام مىدانستند ولى به او واگذار نمىكردند، چنان كه امام (ع)
با اين سخن خود كه: و فى العين قذى و فى الحلق شجى، به اين حقيقت اشاره مىكند و
ميان شادمانى آنها و بد حالى خود فاصله و جدايى فراوانى مىبيند و به اين بيت
استشهاد مىكند.
لفظ يومين را
براى اين دو حالت استعاره آورده و كنايه از حال خود و حال آنان مىداند.
وجه شباهت در
اين مثل اين است كه حال آنها لازمهاش رسيدن به مقصود و آسايش است مانند روز خوش
حيّان، و حال امام (ع) لازمهاش رنج و سختى است مانند روزى كه شاعر بر جهاز شتر
سوار و به مسافرت مىرفت.
مىگويم
(شارح):
احتمال ديگر
اين كه يوم حيّان را امام (ع) استعاره آورده باشد براى روزى كه با رسول خدا زندگى
مىكرد و از آن حضرت كمالات معنوى و رفاه جسمى و علم و اخلاق را بهره مىگرفت. و
زمان بر پشت شتر بودن را استعاره براى روزهاى بعد از رسول خدا آورده باشد كه
مشكلات فراوانى به آن حضرت رسيد و غم و اندوه فراوانى ديد و بر اذّيت و آزار و
مشكلات صبر كرد.
وجه مشابهت،
شادمانيهايى است كه در روزگار حيّان براى شاعر، و در روزگار رسول خدا براى امام
(ع) بوده است و دشوارى و ناراحتى است كه از شتر سوارى براى شاعر، و ضرر و زيان و
آزار و اذيّت، بعد از رسول خدا (ص) براى حضرت بوده كه در اين دو حالت مشابهت و
مشاركت براى شاعر و امام وجود داشته است:
(2660- 2649)
فرموده
است: فيا عجبا بينا هو ليستقيلها فى حياته اذ عقدها لآخر بعد وفاته.
اشاره به
خواست مكرّر ابو بكر به ترك خلافت در زمان حياتش مىباشد، با