responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 1  صفحه : 510

تمامتر و قوام آن كاملتر بود، امّا اختلال در امر دين با وجود خلافت ديگران، نسبت به اختلالى كه در صورت نزاع پيش مى‌آمد كمتر بود و بعضى از شرور ساده‌تر از بعضى ديگر است.

(2622- 2614)

فرموده است: فصبرت و فى العين قذى و فى الحلق شجى‌

«واو» در هر دو جمله براى بيان حال و هر دو جمله كنايه از شدّت غم و اندوهى است كه امام (ع) از مغبونيّت ربودن حقّش در دل داشت و خود را از ديگران در امر خلافت سزاوارتر مى‌دانست و معتقد بود كه به دست ديگران در دين انحراف به وجود مى‌آيد.

(2625- 2623)

فرموده است: ارى تراثى نهبا

بنا به قولى منظور حضرت از «تراث» آن چيزى است كه پيامبر خدا (ص) براى دخترش به ميراث گذاشت مثل فدك هر چند فدك از آن حضرت زهرا (س) بود ولى صدق مى‌كند كه از آن امام (ع) نيز باشد زيرا اموال زوجه در حكم اموال زوج است.

كلمه «نهب» اشاره به منعى است كه خلفاى سه گانه نسبت به فدك انجام دادند. به استناد روايت ذيل كه ابو بكر روايت كرده است «ما گروه انبيا ارث نمى‌گذاريم، آنچه از ما باقى مى‌ماند صدقه است‌ [1]».

قول ديگر اين است كه مقصود منصب خلافت است، و لفظ ارث بر خلافت نيز صادق است. چنان كه در گفته حق تعالى كه از حضرت زكريّا حكايت مى‌كند كه: «يرثني من آل يعقوب» به همين معنى آمده است. منظور از «يرثني» در آيه شريفه علم و منصب نبوّت است، بنا بر اين اطلاق ميراث بر خلافت صحيح است.


[1] نحن معاشر الانبياء لا نورّث ما تركناه فهو صدقة.

ترجمه شرح نهج البلاغه(ابن ميثم) ج‌1 540 فرموده است: كيف يراعى النبأ من اصمته الصيحة ..... ص : 539

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 1  صفحه : 510
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست