نزد ابن عبّاس حاضر
مىبودم مىگفتم آيا پسر عموى شما چيزى در دل داشت كه در اين خطبه نگفت؟ او كه
براى خلفاى اوّل و آخر اعتبارى باقى نگذاشت.»
مصدّق
مىگويد: «در دل من فكرى پيدا شد به استادم گفتم: شايد اين خطبه به دروغ منسوب به
امام (ع) باشد. وى گفت نه، سوگند به خدا چنان كه تو را مىشناسم مىدانم كه اين
سخن امام (ع) است. به استادم گفتم مردم مىگويند اين خطبه را سيّد رضى آورده است،
گفت نه، به خدا سوگند، سيّد رضى كجا و اين كلام كجا؟ اسلوب اين سخن را من در كلام
نظم و نثر سيّد رضى نديدم.
سخن سيّد رضى
به اين كلام شباهتى ندارد و از سنخ اين گفتار نيست، بعلاوه، من اين خطبه را به خط
دانشمندان مورد اعتماد ديدهام قبل از آن سيّد رضى به دنيا بيايد، پس چگونه
مىتواند اين خطبه منسوب به سيّد رضى باشد؟» من در دو جا تاريخ نگارش خطبه را
مدّتى پيش از تولد سيّد رضى ديدهام:
يكى در كتاب
انصاف ابى جعفر بن قبّه شاگرد ابو القاسم كلبى يكى از بزرگان معتزله، كه وفاتش پيش
از تولّد سيّد رضى بوده است و ديگر بار اين خطبه را در نسخهاى ديدم كه بر آن نسخه
خطّ ابو الحسن علىّ بن محمّد بن فرات، وزير المقتدر باللّه عبّاسى نوشته شده بود،
و علىّ بن محمّد بن فرات شصت و اندى سال قبل از تولّد سيد رضى مىزيسته است. من
گمان نزديك به يقين دارم كه اين نسخه مدّتى پيش از ابن فرات نوشته شده است. همه
اينها مىرساند كه خطبه مربوط به امام (ع) است و ربطى به سيّد رضى ندارد.
[لغات]
(تقمصها):
استوانهاى كه سنگ آسيا بر حول آن دور مىزند.
(قطب
الرّحى): آن را مانند پيراهن پوشيد.
(سدلت
الثّوب): آن را از هم گسيختم، آن را كنار گذاشتم.