1- لفظ مفردى كه بر
معناى مفردى دلالت كند، مانند لفظ كلمه.
2- لفظ مفردى
كه دلالت بر لفظ مركّبى كند و معناى مركّبى داشته باشد مانند لفظ: خبر، كلام و قول
كه بر معنايى مانند جمله خبرى: «زيد نويسنده است» دلالت دارد.
3- لفظ مفردى
كه دلالت آن لفظ مفرد غير دلالت كننده بر معنى باشد، مانند حروف تهجّى (ا- ب- ت).
4- لفظ مفردى
كه مدلول آن مركّب غير دلالت كننده باشد، مثل هذيان و هذر كه مفهوم درستى ندارد.
بحث هشتم:
در باره الفاظ (معناى دلالت التزامى و تابعى لفظ مفرد و مركب)
لفظ مفرد هر
گاه به دلالت التزامى بر معنايى دلالت كند دو صورت دارد:
1- يا آن
معناى التزامى براى تحقّق معناى مطابقهاى لفظ شرط مىباشد، در اين صورت دلالت
اقتضايى ناميده مىشود و داراى دو وجه است:
الف- دلالت
التزامى شرط تحقّق معناى مطابقهاى باشد، مانند تهيه نردبان براى رفتن پشت بام
وقتى كه رفتن به پشت بام امر شده باشد.
ب- دلالت
التزامى شرط شرعى باشد براى تحقّق معناى مطابقهاى مانند وضو گرفتن براى نماز
هنگامى كه به نماز خواندن امر شده باشد 2- و يا دلالت التزامى تابع دلالت معناى
مطابقهاى باشد، مانند حكمى كه به عدهاى خاص اختصاص يافته باشد كه به دليل اختصاص
يافتن، از ديگر افراد نفى مىشود. مثلا اگر گفته شود دانشمندان حقوق، بر امرى
اقدام كنند، به دليل اختصاص امر به دانشمندان حقوق، به مفهوم تابعى حكم، قيام از
ديگر دانشمندان منتفى شده است.
دلالت
التزامى لفظ مركب نيز داراى دو صورت است:
1- يا دلالت
التزامى متمّم دلالت مطابقهاى است. مانند حرمت زدن پدر