حاجى بايد با
گرفتن پرده كعبه طالب قرب حق و محبّت الهى و شوق به ملاقات پروردگار باشد. و به
منظور تبرّك يافتن و اميد رهايى از آتش، پرده خانه را بگيرد، بلكه در دست زدن به
هر جزئى از اجزاى خانه بايد نيّتش اين باشد كه اصرار در طلب آمرزش و آسايش داشته و
ذهنش را به سوى واحد حقيقى متوجه كند و رهايى از عذاب را بخواهد، مانند گناهكارى
كه دست به دامن كسى مىزند كه از فرمانش سرپيچى كرده است و براى عفو، تضرّع و زارى
كرده و به گناه خود اعتراف دارد و معتقد است كه پناهگاهى و اجابت كنندهاى جز عفو
و كرم او نيست و دامنش را جز با تحصيل بخشش رها نمىكند و جز طاعت و فرمانبرى در
آينده عمر كارى انجام نمىدهد.
امّا سعى
بين صفا و مروه در آستانه كعبه-
اين مثال است
براى رفت و آمد بنده خدا در اطراف خانه خدا به طور مكرّر تا خلوص در خدمت را اظهار
كند و اميدوار باشد كه او را به ديده رحمت بنگرد، مانند كسى كه بر پادشاهى وارد
شده است و خارج مىشود در حالى كه نمىداند پادشاه در باره او چه قضاوتى دارد آيا
او را مىپذيرد يا ردّ مىكند؟ رفت و آمد به اين اميد است كه اگر در مرتبه اوّل بر
او رحمت نياورده است بار دوّم او را ببخشد و متذكر اين معنى باشد كه رفت و آمد او
بين صفا و مروه مانند بالا و پايين آمدن دو كفّه ترازو در صحنه قيامت است و مثلًا
صفا را به منزله كفّه حسنات و مروه را به منزله كفّه سيئات در نظر بگيرد و اين
معنى را به ياد داشته باشد كه بالا و پايين آمدن دو كفّه، نشانه رجحان و نقصان و
مردّد بين عذاب و غفران است.
امّا وقوف
در عرفات-
هنگامى كه
حاجى سر و صداى اجتماع و گوناگونى زبانشان را مىبيند بايد متوجه باشد كه هر
جمعيّتى در امور از پيشواى خود پيروى