خود معطوف داشت و از
بلا و مصيبت رهائيش داد و بزرگوارانه و با احترام روحش را قبض فرمود (درود
بىپايان بر او و آلش باد).
پيامبر در
بين شما (مردم) چيزى را كه پيامبران پيشين در ميان امّت خود گذاشتند به جا گذاشت.
چون انبيا مردم را سرگردان و بدون رهبر و راه روشن رها نمىكردهاند، آن حضرت هم
در ميان شما كتاب خدا را به جا گذاشت، كه بيان كننده حلال و حرام، مستحب و واجب،
ناسخ و منسوخ رخصتها و عزيمتها، عام و خاص، عبرتها و امثال، مطلق و مقيّد، محكم و
متشابه، و تفسير كننده مجمل و بيان كننده مشكلات بود.
در قرآن امور
ديگرى نيز هست. امورى كه دانستن آنها را لازم مىداند و چيزهايى كه ندانستن آنها
منعى ندارد. امورى كه وجوب آنها در كتاب ثابت است ولى در سنّت نسخشان معلوم شده و
يا چيزى كه عمل به آن در سنّت واجب است و در كتاب ترك آنها آزاد مىباشد. و چيزى
كه در وقت مخصوص واجب شده و در غير وقت آن واجب نيست. قرآن بين چيزهاى حرام شده
فرق گذارده. گناه كبيرهاى كه وعده آتش داده شده و گناه صغيرهاى كه قابل آمرزش
است. و نيز امورى كه اندك آن مورد پذيرش است و بسيارش شايسته و پسنديده و در عين
حال تحميلى هم نمىباشد.»
[شرح]
(1764- 1750)
بحث اوّل-
ضمير در كلمه «فى ولده» به آدم (ع) باز مىگردد. يعنى خداوند از نژاد آدم (ع)
انبيايى را برگزيد.
حال اگر اين
كلام اشاره به آدمى كه نوع انسانى است باشد، نسبت تولّد يافتن از او عرفا روشن
است. زيرا هر يك از اشخاص در اصطلاح اهل تأويل فرزندان همين نوع هستند و باز در
معنى فرقى نمىكند كه مقصود از آدم، اوّل شخص باشد كه در روى زمين پديد آمده است.
برگزيدن
انبيا به وسيله خدا به معناى افاضه كمال نبوّت به آنها بر حسب آنچه كه عنايت الهى
از قبول و استعداد انبياست مىباشد. و مراد از اخذ ميثاق