responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 1  صفحه : 395

(1684- 1669)

فرموده است: استحقاقا للسّخطة و استماعا لبليّة و انجازا للعدّه‌

پيش از اين معلوم شد كه بليّه به عنوان مفعول له منصوب است و فساد و قوّه واهمه و ابتلاى خلق به آن و شرى كه از ناحيه قوّه واهمه صادر مى‌شود امورى هستند كه بالعرض داخل در قضاى الهى‌اند. پس رواست كه بگوييم مقصود از ابليس قوّه واهمه، و انظار و مهلت و مستحق خشم خدا شدن و اعمال وعده‌هاى خدا در باره آن باشد. و سخطه در اين جا استعاره است. و چون سخط عبارت از حالتى است براى انسان، لازمه وجود سخط، فرد مورد خشمى است كه اعمال او مورد پسند نباشد و از طرفى لازمه حال ابليس هنگام سرپيچى از فرمان خدا و مهلت يافتن از جانب خدا، اعراض خداوند از او و پيروان اوست. بنا بر اين مشابهتى بين اين دو، وجود دارد و رواست كه لفظ سخط را براى قوّه واهمه استعاره بياورند.

امّا وعده‌اى كه خداوند براى بقاى آن تا روز معيّن داده است به قضاى حكمت الهى باز مى‌گردد، زيرا قوّه واهمه تا فرا رسيدن قيامت پا برجاست و قطعى بودن وعده خدا در باره مهلت به معناى مطابق بودن قدر با قضاست.

بعضى از حكما گفته‌اند: چون در اينجا صورتى مفروض است كه مطرود و ملعون است لذا اطلاق لفظ سخط و استحقاق خشم نيكوست و چون واهمه براى استحقاق سخط مهلت يافته است استعاره، استعاره ترشيحى است.

(1701- 1685)

فرموده است: ثمّ اسكن اللّه سبحانه ... و حذره ابليس و عداوته.

منظور از خانه‌اى كه آدم در آن جا ساكن شد بهشت بود. و در اين جا، «دار» اشاره به اين است كه انسان از آغازى كه قوّه عاقله بر او افاضه شده، تا زمان بازگشت به پيشگاه خداوند تا وقتى كه اوامر خداوند را رعايت كند و از فطرت اصلى خود منحرف نشود، و از عبادت خداوند روى برنگرداند و به غير او متوجه نشود، در بهشت است. هر چند بهشت داراى مراتبى است، چنان كه خداوند

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 1  صفحه : 395
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست