ستارگان درخشنده زينت
بخشيد و در آن خورشيد فروزان و ماه تابان را در فلكى گردان و سقفى سيار و لوحى
نگاشته شده گردان به جريان انداخت.
سپس خداوند
آسمانهاى بلند را از هم گشود و از فرشتگان مختلف پر كرد، كه بعضى از آنها در
سجودند و ركوع نمىكنند و بعضى در ركوعند و برپا نمىايستند، بعضى در صف ايستادهاند
و پراكنده نمىشوند، و دستهاى تسبيح گويند كه خسته نمىشوند، خواب چشم آنها را
فرا نمىگيرد و افكارشان داراى اشتباه نيست و در بدنهايشان سستى پديد نمىآيد و
دچار فراموشى نمىشوند.
بعضى از آنان
امين وحى و براى پيامبران ترجمانند و عدّه ديگرى براى رساندن فرمان خدا در ميان
خلق آمد و شد مىكنند و گروهى حافظ بندگان خدايند و دستهاى دربان بهشتند. و بعضى
پاهايشان در طبقات زيرين زمين ثابت شده و گردنهايشان از آسمان بالا گذشته است،
اعضا و جوارحشان از اطراف و اكناف جهان بيرون رفته و شانههايشان با پايههاى عرش
الهى مناسب و موافق است.
چشمهايشان در
برابر عظمت حق فرو افتاده و از هيبت به بالا نمىنگرند و زير عرش الهى از روى خضوع
خود را به بالهاى عجز خويش در پيچيدهاند، حجابهاى عزّت و پردههاى قدرت حق تعالى
بين آنها و طبقه فروتر آنها قرار گرفته، خدا را به تصوّر در نمىآورند و صفات
مخلوقين را در باره خدا جارى نمىسازند و او را در مكان محدود نمىكنند و براى او
نظير و شبيهى قرار نمىدهند».
(1208- 1203)
[شرح]
من (شارح) در
زبان اهل لغت فرقى ميان انشا و ابتدا نيافتم. هر يك از اين دو به معناى ايجاد كردن
بدون سابقه و مدل است جز اين كه فرق ظريفى در معناى اين دو واژه بگذاريم تا كلام
امام (ع) از تكرار محفوظ بماند به اين طريق كه گفته شود مفهوم انشاء ايجاد چيزى
است كه مانند آن چيز سابقه نداشته باشد و مفهوم ابتدا ايجادى است كه قبل از آن
سابقه ايجادى نبوده باشد.
جمله انشاى
خلق و ابتداى آن، اجمالا اشاره دارد به چگونگى آفرينش مخلوقات و قدرت خداوند متعال
بعد از اين كه به اصل ايجاد به وسيله فطر