خدا اثبات جهت كرده و
ابطال اين لازم جز به دليل عقلى ممكن نيست زيرا ظاهر ادّله نقليّه مانند آيات قرآن
دلالت بر اثبات جهت براى خدا مىكند و به همين دليل امام (ع) در اثبات بطلان جهت،
دليل عقلى آورده است و به آيات قرآن كريم استدلال نكرده است تا آنان كه از ظواهر
آيات استفاده مىكنند و در همه جا بودن خدا را به احاطه علمى تعبير مىكنند، آيه
كريمه الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ
اسْتَوى مانع نظر آنها باشد.
در پاسخ
مىگوييم: منظور از استوى در اين آيه سلطه قدرت و علم است چنان كه در كتب كلام ذكر
شده است. اين كه امام در استدلال جهت «فوق» را ذكر كرده است و از اعتقاد داشتن اين
كه خدا در فوق قرار دارد بر حذر داشته به اين دليل است كه هر كس معتقد به جهت براى
خدا باشد به دليل شرافت فوق خدا را به آن اختصاص مىدهد و قرآن كريم در آيه ياد
شده به جهت فوق اشاره كرده است، پس شبيه در اثبات جهت فوق قويتر از بقيه جهات بوده
است و به همين جهت حضرت آن را متذكّر شده است.
(1166- 1159)
فرموده
است: كائن لا عن حدث موجود لا عن عدم
كائن در
عبارت فوق اسم فاعل كان است و كان در لغت به سه صورت استعمال شده است.
1- كان به
صورت فعل ماضى افاده حدث و زمان مىكند، اين كان در عرف علماى نحو كان تامّه
ناميده مىشود مانند: اذا كان الشتاء فادفئونى [1]. در اين
مصرع كان به معناى حدث و وجد آمده است.
2- كان تنها
بر زمان دلالت كند و براى دلالت بر حدث نيازمند خبرى باشد تا معناى آن را كامل
كند. در عرف دانشمندان نحو اين كان را ناقصه مىگويند و