هر گروه و جمعيّتى از
مردم معناى توحيد و تنزيه را مىرساند. چون عقول مردم داراى مراتب متفاوتى است،
اخلاصى كه امام (ع) ذكر فرموده نهايت مرتبهاى است كه نيروى درك انسانى به هنگام
فرو رفتن در انوار عظمت الهى به آن دست مىيابد و اخلاص اين است كه هيچ چيز را به
هنگام ملاحظه خدا در نظر نگيرى بنا بر اين آنچه امام (ع) در مواضع ديگر براى خدا
اثبات صفت كرده است و يا در كتاب خدا و سنّتهاى پيامبر (ص) به آن اوصاف اشاره شده
است بيان همان اعتباراتى است كه ما آنها را ياد آورى كرديم زيرا كسى كه در درجه
پايينتر اخلاص قرار گرفته است ممكن نيست كه بدون تنزيه ذات مقدس حق از صفات، او
را بشناسد.
(1144- 1134)
فرموده
است: و من اشار اليه فقد حدّه و من حدّه فقد عدّه
امام در اين
عبارت بر يكى از دو امر به شرح زير برهان اقامه مىكند:
صورت اول
احتمال دارد كه منظور از اشاره، ممتنع بودن اشاره عقليه و رسيدن عقل به ذات مقدس
او باشد. بنا بر اين توضيح مقدّمه اوّل برهان اين است كه، هر كس ذهن خود را به خدا
متوجه سازد و طالب درك ذات مقدّس حق باشد و گمان كند كه ذات او را در مىيابد و بر
آن احاطه پيدا مىكند و به سمتى كه خدا هست اشاره مىكند، لزوما چنين كسى براى خدا
حدّى را در نظر گرفته و ذهنش در آن حدّ متوقف مىشود، چون درك حقيقت مستلزم مكانى
است براى شيء قابل درك و در اين صورت است كه عقل به حقيقت آن اشاره مىكند و در
اين صورت مركّب است و در گذشته روشن شد كه هر مركبى در معنى محدود است. گذشته از
اين اشاره عقليّه هميشه با اشاره و هميّه و خياليّه آميخته است و آن دو چنان كه
خواهد آمد مستلزم اثبات حدّاند.
توضيح مقدّمه
دوّم بسيار روشن است، چون شيء محدود از كثرتى كه در آن اعتبار مىشود فراهم
مىآيد و هر صاحب كثرتى در ذات خود معدود و قابل