بنا بر اين كلمه
قائلين در تنزيه خداوند رساتر از مادحين است. معنى ضمنى سخن اين است كه هيچ گويندهاى
دسترسى به ستايش خداوند تعالى ندارد.
(1024- 1020)
فرموده
است: و لا تحصى نعمائه العادّون
منظور حضرت
از اين جمله اين است كه انسان بر جزئيّات نعمتهاى خدا و شمارش آنها به دليل
كثرتشان قادر نيست. اين موضوع به دليل عقل و نقل ثابت شده است، دليل نقلى سخن حق
تعالى است كه مىفرمايد: وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها[1] اين آيه
شريفه مصدر و منشأ اين حكم مىباشد.
امّا دليل
عقلى اين است كه نعمتهاى خدا نسبت به بندگان دو گونه ظاهرى و باطنى است چنان كه
سخن حق تعالى: أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ[2] بر اين مطلب
دلالت دارد.
براى روشن
شدن اين حكم عقل، بعضى از جزئيّات نعمتهاى خداوند بر بندگان را يادآورى مىكنيم،
از جمله نعمتهاى خداوند متعال براى انسان اين است كه انسان را نزد فرشتگان گرامى
داشت و او را مسجود و مخدوم آنها قرار داد و فرشتگان در خدمت كردن به انسان داراى
مراتبى هستند. نزديكترين و خصوصىترين فرشتگان به انسان را يادآور مىشويم.
نزديكترين فرشتگان به انسان آنهايى هستند كه اصلاح بدن انسان را سرپرستى و
عهدهدار خدمات روزانه او مىباشند، گر چه در اين كار نيز درجاتى دارند. خداى
سبحان براى آنها رئيسى قرار داده كه به منزله وزير مشفق انسان است و وظيفهاش
تشخيص كارهاى اصلح و انفع براى اوست و در نزد فرشته رئيس، فرشته ديگرى كه به منزله
دربان و فرمانبردار اوست قرار داده و وظيفه او تشخيص صداقت دوستان و عداوت دشمنان فرشته
رئيس است. براى فرشته دربان فرشتهاى حافظ و
[1]
سوره ابراهيم (14): آيه (34): اگر بخواهيد نعمتهاى خدا را بشماريد نمىتوانيد.
[2] سوره
لقمان (31): آيه (20): نعمتهاى ظاهرى و باطنىاش را بر شما تمام كرد.