خود را چنان بنماياند
كه گويا از اهل معنى و اخلاق و عمل و متأثّر از موضوعات اجتماعى مورد بحث است و
اين حالت خطيب را دو روئى و موقعيّت شناسى مىنامند اين مطابقت با حال يا به
كيفيّت صدا بستگى دارد مانند بلند و كوتاه كردن صدا در جاى خودش. يا به تزكيه
نفسانى، يا در ظاهر به گونهاى باشد كه دلها را به خود جذب كند. هيأت ظاهرى خطيب
در مقابل اشخاصى كه قدرت فكرى زيادى ندارند خيلى مؤثّر است، زيرا در عوام امور
محسوس و ظاهرى بيشتر اثر دارد و به همين سبب است كه عابدان و زاهدان در نظر آنها
بزرگتر جلوه مىكنند اگر چه بعضى از عابدان و زاهدان نادان و ظاهر ساز باشند.
چون نظر ما
در اين كتاب بيان كلّى اقسام خطابه و معانى آن و معرفى اين كه خطابهاى كه ما در
صدد توضيح آن هستيم (خطبههاى على (ع)) از كدام قسم خطابه است همين قدر كه براى
اشخاص مستعد راهگشا باشد به همين مقدار از توضيح اكتفا مىكنيم و توضيح مفصل راجع
به خطابه را در كتابهاى مفصّل بايد جست.
لازم به تذكر
است كه در كلام على (ع) اكثريّت با خطبههاى پندآميز است و خطبههاى تنفرزا و جدلى
كم است. با خواست خدا بزودى در بررسى اقوال آن حضرت خواهيم ديد.
خاتمه بحث
خطابه:
در خاتمه از
هدف حضرت على (ع) از ايراد خطابه بحث مىشود.
چون هدف از
وضع اديان و مذاهب نظام بخشيدن به زندگى مردم و راهنمايى كردن آنها به ذات بارى
تعالى و بازداشتن آنها از دلبستگى به دنيا و ياد آورى معبود حقيقى است و نيز
چگونگى رفتن به صراط مستقيم را به مردم مىآموزد و از طرفى مىدانيم كه على (ع)
بيان كننده شريعت و حافظ آن و مبيّن سنّت پيامبر و روشن كننده احكام دين است، زيرا
او بر اسرار الهى مطّلع بود. لذا