مثل «تا مورد حسد
واقع نشوى، بيان نكنى» اظهار نظر پذيرفته نيست.
اظهار نظر يا
نياز به سخنى كه ضميمه شود ندارد، زيرا يا سخن ذاتا روشن است و يا در نزد عقلا
روشن است و يا براى مخاطب واضح است، يا نياز به ضميمهاى دارد كه انسان را به
مقصود برساند در اين صورت ضميمه يا نتيجه نظر است و يا نظر نتيجه آن. موردى كه
ضميمه، نتيجه راى باشد مانند: «دوستان پند دهندهاند پس زيد كه دوست تو است پند
دهنده است». اظهار نظر دوستان پند دهندهاند بدون ضميمه شدن نتيجه آن يعنى زيد كه
دوست تو است پند دهنده است، قانع كننده نيست. موردى كه اظهار نظر نتيجه ضميمه باشد
مانند: «كسب فضيلت مكن كه مورد حسد واقع مىشوى» كسب فضيلت نكردن به دليل مورد حسد
واقع نشدن قابل قبول است و الا خير.
بحث چهارم-
در اقسام خطابه بر حسب اهداف آن
گفتگو براى
سه هدف عمده مشورت، برانگيختن عواطف و بحث ايراد مىشود. اقسام ياد شده هر كدام
هدفى را دنبال مىكند. در گفتگوى مشورتى قصد گوينده اين است كه قانع كند فلان كار
به دليل ضررى كه دارد انجامش لازم نيست و فلان كار به دليل سودى كه دارد لازم است
انجام شود.
در گفتگوى
برانگيزنده عواطف قصد گوينده اين است كه قانع كند فلان شيء به دليل فضيلتى كه
دارد پسنديده و فلان كار به دليل نقصى كه دارد ناپسند است.
در مباحثه
قصد گوينده قانع كردن و ثابت كردن اين است كه فلان امر ظلم است يا ظلم نيست. در
اين گونه خطابه نفس عمل رد يا اثبات نمىشود بلكه در مورد مفيد بودن يا مضر بودن،
ظلم بودن يا غير ظلم بودن آن بحث مىشود مانند عذر آوردن ستمگر يا كسى كه ستمگر را
يارى مىكند به اين كه آنچه او در باره آن عمل مىدانسته ظلم نبوده و نيز مانند
عذر آوردن شخص مورد ملامت به اين كه