2- گاهى مذمّت كننده
عكس اين تشبيه را منظور مىكند مانند: صورت خليفه از برص سفيد شده مثل سفيدى صبح.
(ركن چهارم)
ركن چهارم
در خود تشبيه است
و در آن
بحثهايى است:
بحث اوّل-
تشبيه از اقسام مجاز نيست
زيرا تشبيه
خود معنايى از معانى سخن است و براى آن حروف و الفاظ مخصوصى است همانند «ك، كانّ،
نحو و مثل» كه به طور قراردادى بر تشبيه دلالت مىكند. هر گاه ادات را در جمله ذكر
كند حقيقت مىباشد، مثلا اگر بگويى «زيد مانند شير است» انتقال لفظ از معناى اوّل
به معناى دوّم نيست تا مجاز باشد.
بحث دوّم-
در باره خود تشبيه است
كه به طريق
زير به دو صورت قابل تصوّر است:
1- تشبيهى كه
نمىتوان عكس آن را به كار برد و اين در صورتى است كه تشبيه به منظور مبالغه ناقص
و تشبيه آن به كامل صورت گرفته باشد تا حكم كامل به صورت تشبيه براى ناقص هم منظور
شود: چنان كه اگر سياهى شيئى را به كلاغ و يا صورت زيبايى را به ماه و خورشيد
تشبيه كنند در اين نوع تشبيه نمىتوان عكس آن را به كار برد و مثلا گفت كه خورشيد
و ماه مانند صورتى زيباست، زيرا اگر كامل را به ناقص تشبيه كنند خلاف مبالغهاى
است كه در تشبيه مورد نظر است.
2- تشبيهى كه
مىتوان عكس آن را به كار برد: گاهى منظور از تشبيه مبالغه نيست بلكه جمع كردن
ميان دو شيئى در مطلق صورت و شكل و رنگ است مانند تشبيه كردن صبح به سفيدى پيشانى
اسب كه اين تشبيه صرفا به اين قصد آمده است كه برجستگى سفيدى را در ميان سياهى
نشان دهد با اين كه سفيدى