responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 1  صفحه : 110

جسم متحرّك و ساير صفات عرضى آن را رعايت كند. چنان كه ابن معتزّ در سروده زير رعايت كرده است:

و كانّ البرق مصحف قار

فانطبقا مرّة و انفتاحا [1]

شاعر در اين شعر به همه اوصاف برق و معانى آن جز كيفيّتى كه چشم از انبساط و انقباض مى‌بيند توجّه نكرده است. و سپس به اوصاف حركت به دقّت نگريسته است تا ببيند كدام صفت شباهت بيشترى دارد به آنچه كه قرائت كننده انجام مى‌دهد. مشابهت را در باز و بسته شدن بهتر يافته است. حسن تشبيه در شعر بدان جهت نيست كه شاعر جمع بين مختلفين (باز و بسته شدن) كرده است، بلكه به دليل موافقتى است كه در جهت تشبيه ميان كيفيّت برق و باز و بسته شدن كتاب و انطباق كامل در اتّفاق و اختلاف بين آن دو موجود است مى‌باشد و از چيزهايى كه در جامعيّت بين دو مختلف مناسبت دارد. گفته شاعر عرب است كه چيزى را علّت ضدّ آن قرار داده است:

اعتقنى سوء ما صنعت من الرّق‌

فيا بروزا على كبدى‌

فصرت عبد السّوء فيك‌

و ما احسن سوء قبلى الياحد [2]

(ركن سوم)

ركن سوم در فايده تشبيه است‌

كه گاهى به مشبّه و گاهى به مشبّه به بر مى‌گردد.

هر گاه فايده تشبيه به مشبّه برگردد به دو صورت زير تقسيم مى‌شود:


[1] گويا جهش برق مانند كتاب مورد مطالعه است كه گاهى باز و گاهى بسته مى‌شود.

[2] بد رفتارى تو مرا از بردگى آزاد كرد و روشن است كه چه بر من مى‌گذرد بنا بر اين من بنده بديهاى تو شدم و چه خوب است چنين بديى از ناحيه من براى اشخاص ديگر

نام کتاب : ترجمه شرح نهج البلاغه نویسنده : ابن ميثم بحرانى ت محمدى مقدم و نوايى    جلد : 1  صفحه : 110
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست