ينفث بها في الصدور
(و اقبلوا النصيحة ممّن أهداها إليكم) أراد به نفسه 7 (و اعقلوها على أنفسكم) أى اربطوها عليها و
شدّوها بها كما يعقل البعير الشموس بالعقال، و يشدّ الفرس الجموع بالوثاق
تكملة
هذا الكلام
مروىّ في الاحتجاج إلى قوله بأشطان الركيّ، قال: احتجاجه 7 على الخوارج
لما حملوه على التحكيم ثمّ أنكروا عليه ذلك و نقموا عليه أشياء غير ذلك، فأجابهم
7 عن ذلك بالحجة و بيّن لهم أنّ الخطاء من قبلهم بدأ و إليهم يعود، روى
أنّ رجلا من أصحابه قام إليه فقال: نهيتنا عن الحكومة إلى آخر ما رواه كما في
الكتاب إلّا أنّ فيه بدل: يجعل اللَّه خيرا، جعل اللَّه خيرا.
الترجمة
از جمله كلام
آن پيشواى عالميانست در آن حال كه برخاست بسوى او مردى از أصحاب او، پس گفت نهى
كردى ما را از حكومت حكمين پس از آن أمر كردى ما را بآن، پس نمىدانيم ما كه كدام
يك از اين دو كار بهتر است، پس برهم زد آن حضرت يكى از دو دست خود را بر دست ديگر،
پس از آن فرمود:
اينست جزاى
كسى كه ترك كرده است رأى محكم و تدبير متقن را، آگاه باشيد بخدا سوگند اگر من در
وقتى كه أمر كردم شما را به آن چه أمر كردم شما را بآن حمل مىنمودم بر چيزى كه
مكروه طبع شما بود كه عبارت باشد از ثبات بر جهاد آن چنان مكروهى كه مىگردانيد
خداوند متعال در آن خير و منفعتي را، پس اگر مستقيم مىشديد هدايت مىكردم شما را،
و اگر كجى مىنموديد راست مىساختم شما را و اگر امتناع مىكرديد تدارك امتناع شما
را مىنمودم هر آينه شده بود كار محكم و خصلت استوار، و ليكن با كه معاونت مىجستم
و انتقام مىكشيدم، و بكه اعتماد مىكردم و خاطر جمع مىشدم، مىخواهم مداوا كنم و
معالجه نمايم با شما و حال آنكه شما درد من هستيد همچو كسى كه بخواهد بيرون آورد
خار را با خار ديگر و حال آنكه ميداند كه ميل خار بخار است