تا آنكه چون رجوع كند تشييع كننده و بر
مىگردد اندوه خورنده نشانده مىشود در قبر در حالتى كه راز گوينده باشد از جهة
بهت و حيرتى كه حاصل مىشود او را از سؤال، و بجهة لغزش در امتحانى كه او راست در
عقايد و اعمال، و بزرگترين چيزى كه آن جاست از حيثيت بلا پيشكش آب گرم و جوشانست،
و در آوردن اوست در آتش سوزان، و جوششهاى آتش سرخ شده، و شدّتهاى صداى نار موقده.
نيست آنجا
سستى كه راحت كننده از عذاب باشد، و نه آرميدنى كه زايل كننده عقاب باشد، و نه مرگ
حاضر كه باعث استراحت او شود، و نه خواب اندك كه سبب فراموشى زحمت او گردد، بلكه
هميشه در ميان أنواع مرگها باشد، و در ميان عذابهاى ساعت بساعت، بدرستى كه پناه
مىبريم بخدا از اين عذاب و عنا.
الفصل
الثامن
عباد
اللَّه، أين الّذين عمّروا فنعموا، و علّموا ففهموا، و أنظروا فلهوا، و سلّموا
فنسوا، أمهلوا طويلا، و منحوا جميلا، و حذّروا أليما، و وعدوا جسيما، أحذروا
الذّنوب المورطة، و العيوب المسخطة، أولي الأبصار و الأسماع، و العافية و المتاع،
هل من مناص أو خلاص، أو معاذ أو ملاذ، أو فرار أو محار، أم لا فأنّى تؤفكون، أم
أين تصرفون، أم بماذا تغترّون، و إنّما حظّ أحدكم من الأرض، ذات الطّول و العرض،
قيد قدّه، منعفرا على خدّه، الان عباد اللَّه و الخناق مهمل، و الرّوح مرسل، في
فينة الإرشاد، و راحة الأجساد، و باحة