و روز را بآن مهر و ماه و تا دانسته شود
شماره سالها و حسابها بمقدار حركات اين دو كوكب، پس از آن در آويخت در فضاى آسمان
فلك را كه محل دوران كوكب است، و منوط ساخت بآن زينت آنرا از ستارگان پنهان كه مثل
درّند در صفا و از چراغهاى ستارها و انداخت بسوى شياطين كه بدزدى و سرقت گوش
دهندگانند تا اين كه أسرار ملائكه را مطّلع شوند بشهابهاى درخشنده سوراخ كننده و
جارى ساخت ستارگان را بر مجارى تسخير و مقهوريت آنها از ثبات كواكب ثابته و سير
كردن ستارگان رونده، و از هبوط كردن ايشان بحضيض حامل، و صعود نمودن ايشان بأوج
حامل و از سعادت آنها و نحوست آنها.
الفصل
الخامس
منها في
صفة الملائكة ثمّ خلق سبحانه لإسكان سماواته، و عمارة الصّفيح الأعلى من ملكوته،
خلقا بديعا من ملائكته، ملأ بهم فروج فجاجها، و حشابهم فتوق أجوائها، و بين فجوجات
تلك الفروج زجل المسبّحين منهم في حظاير القدس، و سترات الحجب، و سرادقات المجد، و
وراء ذلك الرّجيج الّذي تستك منه الأسماع سبحات نور تردع الأبصار عن بلوغها، فتقف
خاسئة على حدودها، أنشأهم على صور مختلفات، و أقدار متفاوتات، أولي أجنحة تسبّح
جلال عزّته، لا ينتحلون ما ظهر في الخلق من صنعه، و لا يدّعون أنّهم يخلقون شيئا
معه ممّا