في الآخرة و انقطاعه بكليّته عن الدّنيا
الفانية، فلم يكن يستحلّ منهم ما يستحلّ ساير الملوك من رعيّتهم من القتل و
التّعذيب الموجبين للاثم و المعصية المستلزمين لفساد الدّين و السّخط في الآخرة.
ثمّ دعى 7 عليهم بقوله كنايه (اضرع اللّه خدودكم) و هو كناية عن ذلّة
النّفس و الاستكانة و بقوله (و اتعس جدودكم) و هو كناية عن
الخسران و الخيبة.
ثمّ نبّههم
على علّة استحقاقهم للدّعاء بقوله (لا تعرفون الحقّ كمعرفتكم الباطل) أراد به
جهلهم بما يلزم عليهم من القيام بوظايف التّكاليف الشّرعية و الاحكام الالهية و
اشتغالهم بالامور الدّنيوية الباطلة (و لا تبطلون الباطل كابطالكم الحقّ) أراد به عدم
ابطالهم للمنكر كابطالهم للمعروف.
الترجمة
از جمله كلام
آن حضرتست در مذمت اصحاب خود:
چقدر مدارا
كنم با شما چنانكه مدارا كنند با شترانى كه كوفناك باشد كوهان ايشان، و هم چنانكه
مدارا كنند با لباسهاى كهنه پاره پاره بمرتبه كه هر وقت دوخته شود از جانبى دريده
مىشود از جانب ديگر هر وقت كه مشرف شود بر شما دسته لشكرى از لشكرهاى أهل شام
مىبندد هر مردى از شما در خانه خود از ترس و در آيد در سوراخ همچو در آمدن سوسمار
در سوراخ خود و همچو در آمدن كفتار در خانه خود.
بخدا سوگند
كه ذليل آن كسى است كه شما ناصر آن شده باشيد، و كسى كه تير اندازد با شما به
دشمنان پس بتحقيق كه مىاندازد بتير سوفار شكسته بىپيكان قسم بخدا كه بدرستى شما
هر آينه بسياريد در عرصها و اندكيد در زير علمها، و بدرستى من دانا هستم بچيزى كه
اصلاح نمايد شما را و راست گرداند كجى شما را و ليكن من بخدا سوگند نمىبينم اصلاح
شما را با فساد نفس خود.
خوار گرداند
خدا رخسارهاى شما را، و تباه گرداند نصيبهاى شما را، نمي شناسيد شما حق كامل را
چنانچه مىشناسيد باطل را، و باطل نميگردانيد باطل را