بكشد ايشان را يا از براى منبرى كه بالا
مىرود بر او و هر آينه بد تجارتيست آن كه به بينى دنيا را از براى نفس خودت ثمن و
بها و از آنچه مر تو راست در نزد خداى تعالى از نعم آن سرا عوض و سزا.
و سيّمى از
ايشان كسى است كه طلب كند دنيا را بعمل آخرت و طلب نمى كند آخرت را بعمل دنيا،
بتحقيق كه اين شخص پست كرد تن خود را بجهت اظهار تواضع، و نزديك نهاد كام خود را
بجهت اظهار وقار و برچيد دامن جامه خود را بجهت اظهار احتياط از نجاست، و زينت داد
نفس خود را براى امانت و ديانت، و فرا گرفته طريقه خدا را وسيله رفتن بسوى معصيت.
و چهارمى از
ايشان كسى است كه نشانده او را از طلب ملك و مال حقارت نفس او و بريده شدن علاج
او، پس كوتاه ساخته او را حال تنكى او بر حالتى كه اراده نموده از رفعت و مرتبت پس
آراسته است خود را باسم قناعت و پيراسته بلباس اهل زهد و طاعت، و حال آنكه نيست از
اهل قناعت و زهد نه در محل شب و نه در محل روز يعنى در هيچ وقت در سلك زاهدان
حقيقى نيست بلكه زهد و قناعت او صورى و ظاهريست.
و باقيماند
مردمانى كه اهل آخرت هستند كه پوشانيد چشمهاى ايشان را از محارم يا از مطلق ما سوى
اللّه ياد كردن بازگشت او نزد خداوند سبحانه و ريخت اشكهاى ايشان را ترس روز محشر
پس آنها ميان رميده هستند و مطرود شده و ترسنده و مقهور گرديده و خاموش شونده و
ممنوع از كلام و دعا كننده با اخلاص و فرياد كننده و رنجور شده.
بتحقيق كه
افكنده است ايشان را بگوشه خمول تقيه و پرهيزكارى و شامل شده ايشان را ذلت و خارى،
دهنهاى ايشان خاموش است از سخن، و قلبهاى ايشان مجروحست از خشية خداوند ذو المنن،
بتحقيق كه موعظه فرمودند تا اين كه ملول شدند، و مقهور گشتند تا اين كه ذليل
گرديدند، و كشته شدند تا اين كه اندك ماندند.