لو دام سرورها و بهجتها لأحد لدامت في
حقّ أحبّ الخلق إليها مع أنّها لم تدم في حقّهم بل
(قد رفضت من كان أشعف بها منكم) و تركت من كان أشدّ حرصا
إليها، و إذا كان طباعها رفض كلّ محبّ فالأولى للعاقل رفضه لها قبل رفضها له.
روى انّ عيسى
7 كوشف بالدّنيا فرآها في صورة عجوزة هتماء عليها من كلّ زينة فقال لها
كم تزوّجت؟ قال: لا احصيهم، قال: فكلّهم مات عنك أو طلّقوك؟
قال: بل
كلّهم قتلت قال عيسى 7: بؤسا لأزواجك الباقين كيف لا يعتبرون بأزواجك
الماضين، كيف أهلكتهم واحدا واحدا و لا يكونون منك على حذر، و لنعم ما قيل:
يا طالب الدّنيا يغرّك وجهها
و لتندمنّ إذا رأيت قفاها
الترجمة
: از جمله
خطب آن حضرتست كه شكايت ميكند در آن از اهل زمان خود و مىفرمايد:
اى مردمان
بدرستى كه ما صباح كردهايم در روزگار بسيار ستيزه كننده و ستمكار و در زمان بسيار
ناسپاس در نعمت آفريدكار كه شمرده مىشود در او نيكو كار بد كردار و زياده مىكند
در آن ستمكار سركشى و افتخار را و منتفع نمىشويم به آنچه دانستهايم، و سؤال
نمىكنيم از آنچه ندانستهايم و نمىترسيم از بلاهاى خطرناك كه كوبنده دلهاست تا
اين كه نازل شود آن بلاها بما.
پس مردمان
دنيا چهار صنفند: يكى از ايشان كسى است كه باز نمىدارد او را از فتنه و فساد مگر
رذالت و خارى نفس او و كند بودن تيزى شمشير او و كمى مال و ثروت او.
دوّمى از
ايشان كسيست كه كشنده است شمشير خود را و آشكار كننده است شرّ خود را و كشنده است
سواره و پياده خود را، يعنى اسباب سلطنت و ظلم در حق او مهياست بتحقيق اين مرد
مهيا نموده از براى شرارت نفس خود را و تباه ساخته دين خود را از براى متاع دنيا
كه غنيمت مىشمارد آنرا يا از براى سوارانى كه