responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة نویسنده : هاشمى خويى، ميرزا حبيب الله    جلد : 4  صفحه : 26

و الاخرى المعاهدة فيهتكون سترها، و يأخذون القناع من رأسها، و الخرص من اذنها، و الأوضاح‌[1] من يديها و رجليها و عضديها، و الخلخال و الميزر عن سوقها، فما تمتنع ألّا بالاسترجاع و النّداء يا للمسلمين فلا يغيثها مغيث، و لا ينصرها ناصر فلو أنّ مؤمنا مات من دون هذا ما كان عندى ملوما بل كان عندى بارّا محسنا.

و اعجبا كلّ العجب من تظافر هؤلاء القوم على باطلهم و فشلكم عن حقكم قد صرتم غرضا يرمى و لا ترمون، و تغزون و لا تغزون، و يعصى اللّه و ترضون فترتب أيديكم، يا أشباه الابل غاب عنها رعاتها، كلّما اجتمعت من جانب تفرّقت من جانب.

الترجمة

از جمله خطب آن حضرتست كه توبيخ مى‌فرمايد در آن اصحاب خود را بسوء افعال و اعمال از جهت تسامح ايشان در جدال و قتال باين نحو كه مى‌فرمايد.

اى مردمانى كه مجتمع است بدن‌هاى ايشان و مختلفست خواهشات ايشان قولهاى شما ضعيف مى‌نمايد سنگهاى سخت را، و فعلهاى شما بطمع مى‌اندازد در شما دشمنان را مى‌گوئيد در مجلسها چنين و چنان پس چون مى‌آيد وقت محاربه و مجادله مى‌گوئيد: حيدى حياد يعنى برگرد اى داهيه‌[2] عزيز نشد دعوت آن كسى كه دعوت نمود شما را، و راحت نگرديد قلب آن كسى كه كشيد رنج شما را، زمانى كه دعوت كنم شما را بجهاد عذر مى‌آوريد و آن عذرهاى شما عذرهائيست با گمراهيها، و مدافعه شما محاربه را از خودتان مثل مدافعه كردن صاحب دين بسيار مماطله كننده است غريم خود را.

منع نمى‌نمايد مرد ذليل ظلم را از خود و ادراك نمى‌شود حق مگر بجهد


[1] نوع من الحلى يعمل من الفضة سميت بها لبياضها واحدها واضح.

[2] و لنعم ما قيل:

در ميان همدگر مردانه‌ايد * در غزا چون عورتان خانه‌ايد * بهر آن گفت آن سپهد ارغيوب‌ * لا شجاعة يا فتى قبل الحروب‌\E

نام کتاب : منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة نویسنده : هاشمى خويى، ميرزا حبيب الله    جلد : 4  صفحه : 26
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست