بني شبام گذر كرد و گريه زنان را شنيد كه
بر كشتههاى صفين ناله مىكردند در اين هنگام حرب بن شرحبيل شبامى كه يكى از سران
قبيله بود حضورش آمد حضرت باو فرمود:
زنان شما با
اين فرياد گريه كه من مىشنوم بر شما چيره شدند؟ بايد آنها را از اين نالهها
بازداريد، حرب پياده در ركاب او مىرفت باو فرمود: برگرد پياده رفتن مثل تو در
ركاب مثل من مايه فتنه و غرور والي مىشود، و سبب خواري و بىاعتباري مؤمن
مىگردد.
علي چون ز صفين بكوفه رسيد
رنين و عويل زنان را شنيد
كه بر كشتهها گريه كردند زار
فرو هشته يكباره صبر و قرار
بگردى شبامي بگفتا چرا؟
زنان وانگيريد زين ماجرا
شبامى ره اندر ركابش گرفت
پياده بهمراه او راه رفت
بفرمود برگرد كاين كار تو
بواليت فتنه است و خوارى بتو
الثانية
عشرة بعد ثلاثمائة من حكمه 7
(312) و
قال 7 و قد مرّ بقتلى الخوارج يوم النّهروان: بؤسا لكم لقد ضرّكم من
غرّكم، فقيل له: من غرّهم يا أمير المؤمنين؟
فقال 7: الشيطان المضلّ و الأنفس الأمّارة بالسّوء، غرّتهم بالامانيّ، و فسحت لهم
بالمعاصي، و وعدتهم الإظهار فاقتحمت بهم النّار.
اللغة
(البؤس):
الشدّة و الضيق. (الاظهار) مصدر أظهرته على زيد أى جعلته ظاهرا عليه غالبا له.