قد تقدّم
الكلام في الاغارة على أنبار في باب الخطب و قوله: (ما تكفونني
أنفسكم) بيان لسوء حالهم من الاختلاف و التمرّد و عدم إطاعته في أوامره و
تحميلهم عليه قضيّة الحكمين فنتج منه هذه المفاسد الرهيبة.
الترجمة
چون بان حضرت
گزارش شد كه ياران معاويه شهر أنبار را چپاول كردهاند خودش پياده تا نخيله كه
لشكرگاه كوفه بود روانه شد و مردم بدنبالش آمدند تا نخيله و بأو عرض كردند: يا
أمير المؤمنين شما برگرديد و ما از شما كفايت دفع شرّ دشمن را مىنمائيم، فرمود:
شما كفايت دفع شرّ خود را از من نداريد، چگونه كفايت دفع شرّ ديگران را از من
داريد؟.
براستي قصّه
اينست كه رعايا پيش از من از ستم رهبران خود گله داشتند، و من امروز از ستم رعاياى
خود گله دارم، گويا من دنبالرو آنهايم و آنها سروران منند و گويا من فرمانبرم و
آنها فرماندهان منند.
و چون علي
اين گفتار را در ضمن بيان طولاني كه مختار از آنرا در جمله خطبههاى او يادآور
شديم بسر برد، دو مرد از ياران وي پيش آمدند و يكي از آنان گفت:
من جز اختيار
خودم و برادرم را ندارم يا أمير المؤمنين هر فرمانى دارى بفرما تا اطاعت كنيم و
انجام دهيم آن حضرت فرمود: شما دو تن بكجاي مقصد من مىرسيد؟.