چون شنيد كه
خوارج فرياد مىكشند «حكمى نيست جز از براي خدا» فرمود:
اين كلمه حق
است ولى مقصد باطلى از آن در نظر است.
الثامنة و
الثمانون بعد المائة من حكمه 7
(188) و
قال 7 في صفة الغوغاء: هم الّذين إذا اجتمعوا غلبوا و إذا تفرّقوا لم
يعرفوا، و قيل: بل قال 7: هم الّذين إذا اجتمعوا ضرّوا، و إذا تفرّقوا
نفعوا، فقيل: قد عرفنا مضرّة اجتماعهم فما منفعة افتراقهم؟ فقال: يرجع أصحاب المهن
إلى مهنهم فينتفع النّاس بهم، كرجوع البنّاء إلى بنائه، و النّسّاج إلى منسجه، و
الخبّاز إلى مخبزه.
اللغة
(المهنة):
الحرفة و الصناعة (الغوغاء): الجراد حين يخف للطيران أو بعد ما ينبت جناحه، الكثير
المختلط من النّاس، السفلة من النّاس و المتسرّعين إلى الشرّ و العامّة تستعمل
الغوغاء للجلبة و اللغط- المنجد.
الترجمة
در باره
ازدحام و جنجال فرمود: آنان كسانيند كه چون با هم گرد آيند غلبه كنند و پيروز
شوند، و چون پراكنده شوند شناخته نشوند، و گفتهاند كه در باره آنان فرمود: آنان
همان كسانند كه چون گردهم آيند زيان زنند، و چون پراكنده شوند سود بخشند، گفته شد:
ما زيان اجتماع آنها را دانستهايم، آيا در پراكندهشدن آنان چه سوديست؟ فرمود:
پيشهوران و صنعتگرانشان بسر كار خود برميگردند