بهتر مورد اعتماد نبود، چون ديدى كه
روزگار بر عمو زادهات دست انداخت و سخت گرفت و دشمن چيره شد و اختيار را از دست
گرفت، و مردم در أمانت دارى خيانت كردند و برسوائي گرائيدند، و اين ملت اسلامى
ربوده شده و پريشان و بدبخت گرديد، تو پشت بعموزاده خود دادى و از او برگشتى، و
بهمراهى آنان كه از او جدا شدند جدا شدى و بهمراهى آن دسته بيوفا از او گسستى و با
خيانتكاران وى پيوستى، نه با عموزاده خود همدردى و غمخوارى كردى، و نه أمانت خود
را پرداختى، گويا اين كه تو در جهاد و تلاش خود خدا را نخواستى و گويا كه در برابر
پروردگارت گواه روشن بر طريقه حق نداشتى، و گويا كه همانا تو براى بدست آوردن
دنياى اين ملت با آنها نيرنگ باختى و در دل داشتى كه آنها را فريب بدهى و بيت
المال آنها را براى خودت ببرى، و چون سختى روزگار براى خيانت بر امّت بتو فرصت داد
شتابانه بيورش پرداختى و بزودى جست و خير را آغاز كردى، و هر چه را توانستي از
أموال آنان كه پشتوانه زندگى بيوه زنان و كودكان بىپدر آنان بود در ربودى چونان
كه گرگ لاغر كفل بزغاله شكسته استخوان خونين را در مىربايد. اين أموال بيت المال
را بر گرفتى و با دل خوش بحجاز فرستادى و خود را از برگرفتن آن گناه كار ندانستى،
گويائى كه- جز تو بىپدر باد- ارث پدر و مادرت را بسوى خاندانت سرازير كردى، سبحان
اللّه، تو بروز رستاخيز ايمان ندارى؟ تو از خوردهگيري حساب قيامت خبر ندارى؟! اي
آنكه نزد ما در شمار خردمندان و دلداران و هشياران بودي چگونه بر خود نوشابه و
خوراكى را گوارا مىداري كه مىدانى حرام مىخورى و حرام مىنوشى؟؟ و چطور از مال
يتيمان و مستمندان و مؤمنان و جانبازان كنيزان مىخرى و زنانى بهمسرى در مىآورى
از مال كسانى كه خداوند اين أموال را غنيمت و بهره آنها مقرر داشته و بوجود آنها
اين بلاد اسلامى را در برابر دشمنان نگه داشته است، از خدا بپرهيز أموال اينان را
بدانها باز گردان، زيرا اگر اين كار را نكنى، و مال مردم را به آنها باز پس ندهى و
سپس