از كلام آن
حضرت 7 است كه يماني از أحمد بن قتيبة از عبد اللّه بن يزيد از مالك
دحيه كه او گفت: در نزد أمير المؤمنين عليّ 7 بوديم كه در حضرت او سخن
از اختلاف مردمان در خلق و خلق بميان آمد، فرمود:
بدرستى كه
جدائى انداخته است و فرق نهاده است ميان مردم از مبادى طينت و سرشت ايشان يعنى از
جهت صفات و حالات عناصر كه از آن خلق شدهاند بدين أحوال گوناگون در خلق و خلق
متصف شدهاند چه ايشان پاره از زمين شوره و شيرين و خاك درشت و نرم بودند پس بحسب
نزديكى خاكشان بيكديگر قرب پيدا ميكنند و بقدر اختلاف آن متفاوت مىگردند پس يكى
نيكو منظر كم عقلست و يكى كشيده قامت كوتاه همت و يكى پاكيزه كردار زشتروى و يكى
نزديك تك دور انديش است (قريب القعر كنايه از اين كه قامت او كوتاه است، و بعيد
السبر كنايه از اين كه دور انديش و زيرك است كه باسانى كسى نمىتواند از نهاد او و
أسرار وى آگاه شود) و يكى نيكو خوى و بد بسوى خود كشنده است «يعنى اصل طبيعت و
سرشت او خوب است و دوستدار اخلاق و اعمال نيكو است و لكن جهت غرضى و پيش آمدى خصال
بد را بتكلف بسوى خود مىكشاند مثل اين كه أصلا شخص صادق است و بغرضى دروغ مىگويد
و يا طبيعة مردي بخشنده است و از جهتى در جائى زفتى ميكند و هكذا) و يكى سرگشته دل
پراكنده عقلست و يكى گشاده زبان تيز دل