آگاهى در گوشها و چشمها و قلبها بياد
مردم مىآورند أيّام أنعام و انتقام خدا را در امّتان گذشته، و مىترسانند مردمان
را بشناساندن مقام عظمت و اقتدار او.
و ايشان
بمنزله راه نمايندگانند در بيابانها، هر كسى كه راه راست را پيش بگيرد مدح مىكند
بسوى او راه او را، و بشارت مىدهند او را بخلاصى از هلاكت، و هر كس كه كج شود از
راه راست و پيش بگيرد يمين و يسار را مذمّت مىكنند بسوى او راه او را، و
مىترسانند او را از هلاكت.
پس باشند
ايشان باين وصفها چراغان اين تاريكيها، و دليلان اين شبهها و بدرستى كه از براى
ذكر خدا أهلى است كه فرا گرفتهاند آن را عوض از متاع دنيا، پس مشغول نساخت ايشان
را نه كسب و نه مبايعه از آن ذكر مىبرند و مىگذارند با ذكر اوقات زندگانى دنيا
را، و صدا مىكنند با مواعظ مانعه از محرّمات الهى در گوشهاى غافلان، و امر
مىكنند بعدالت و گردن مىنهند خودشان بان، و نهى ميكنند از قبيح و باز دارند
خودشان را از آن.
پس گويا كه
قطع كردهاند دنيا را و رسيدهاند باخرت و حال آنكه در دنيا باشند، پس مشاهده
كردهاند پشت سر دنيا را، پس گويا كه مطلع گشتهاند بر پنهانيهاى أهل برزخ درد
رازى اقامت و توقف ايشان در آن، و محقق ساخته قيامت بر ايشان وعدهاى خودش را، پس
برداشتند پردهاى حالات أهل برزخ و قيامت را از براى أهل دنيا باندازه كه گويا
مىبينند ايشان چيزى را كه نمىبينند مردمان و مىشنوند چيزى را كه نمىشنوند
مردمان.
پس مصوّر
سازى ايشان را بعقل خودت در مقامهاى پسنديده ايشان، و مجلسهاى برگزيده ايشان كه
شهادت گاه ملائكه مقرّبينند در حالتى كه ايشان گشوده باشند دفترهاى عملهاى خودشان
را، و فارغ شده باشند از براى محاسبه نفسهاى خودشان بر هر عملى از عملهاى كوچك و
بزرگ كه مأمور شده باشد بان، پس تقصير كرده باشند در آن يا نهى شده باشند از آن پس
مساحله كرده باشند در آن و بار كرده باشند گرانى گناهان خودشان را بر پشتهاى
خودشان، پس ناتوان باشند از بلند