پس اعتبار مكنيد خوشنودى و غضب خدا را
بكثرت مال و فرزند و فقدان از جهت نادانى شما بمواقع امتحان در جاهاى توانگرى و
درويشى، پس بتحقيق فرموده است خداى عزّ و جلّ در قرآن مجيد «آيا گمان ميكنند ايشان
كه آن چيزى كه مدد مىدهيم و زياده مىگردانيم ايشان را بان از مال و اولاد تعجيل
مىكنيم از براى ايشان در خيرات آن جهان بلكه نمىدانند كه اين از بابت استدراج و
مهلت است نه از جهت سود و منفعت».
پس بدرستى كه
حق تعالى امتحان مىفرمايد بندگان خود را كه متكبّرانند در نزد خودشان بدوستان
مقرّبان خود كه ضعيف شمرده مىشود در ديدهاى آن متكبّران، و بتحقيق كه داخل شد
موسى بن عمران 7 در حالتى كه با او بود برادر او هارون 7 بر
فرعون ملعون و بر ايشان بود خرقهاى پشمين، و بر دست ايشان بود عصاى چوبين، پس شرط
كردند از براى فرعون اگر مسلمان شود باقى بودن پادشاهى او را، و هميشگى عزّت و
سلطنت او را، پس گفت فرعون بقوم خود از روى حقارت: آيا تعجّب نمىكنيد از اين دو
شخص كه شرط ميكنند از براى من دوام رفعت و بقاء ملك و مملكت را و حال آنكه ايشان
بان حالى است كه مىبينيد از حالت فقر و ذلت، پس چرا انداخته نشد بر ايشان دست
برنجها از طلا، اين گفتار فرعون از جهت بزرگ شمردن طلا و جمع كردن آن بود، و بجهت
حقير شمردن پشم و پوشيدن آن كه موسى و هارون پوشيده بودند.
الفصل
الرابع
و هو مرويّ
في الكافي باختلاف تطلع عليه انشاء اللّه تعالى.
و لو أراد اللّه
سبحانه بأنبيائه حيث بعثهم أن يفتح لهم كنوز الذّهبان، و معادن العقيان، و مغارس
الجنان، و أن يحشر معهم طير