بشما لباس فاخر، و واسع گردانيده بر شما
أسباب معيشت را، پس اگر احدى مىيافت بسوى بقا نردباني يا از براى دفع مرگ وسيله و
راهى هر آينه بودى آن شخص سليمان بن داود 7 كه مسخّر شد از براى او
پادشاهى جنّ و انسان با منصب پيغمبرى و بزرگي قرب و منزلت، پس زمانى كه استيفا
نمود طعمه خود را و استكمال كرد مدّت عمر خود را انداخت او را كمانهاى فنا بتيرهاى
مرگ. و گرديد شهرها از وجود او خالى و مسكنها از او معطل و وارث گرديد آنها را قوم
ديگر، و بدرستى كه مر شما را در روزگارهاى سابقه هر آينه عبرتى است.
كجايند طايفه
عمالقه و پسران عمالقه كجايند فراعنه و پسران فراعنه كجايند أصحاب مدينهاى رسّ كه
كشتند پيغمبران را و خاموش كردند روشنائى طريقهاى مرسلين را و زنده كردند طريقهاى
گردن كشان را و كجايند آن كسانى كه سير كردند با لشكرها و غلبه كردند با هزاران
قشون و جمع آوردند لشكرها و بنا كردند شهرها را.
الفصل
الثالث منها
قد لبس
للحكمة جنّتها، و أخذها بجميع أدبها، من الإقبال عليها، و المعرفة بها، و التّفرّغ
لها، و هي عند نفسه ضالّته الّتي يطلبها، و حاجته الّتي يسئل عنها، فهو مغترب إذا
اغترب الإسلام، و ضرب بعسيب ذنبه و ألصق الأرض بجرانه، بقيّة من بقايا حجّته،
خليفة من خلائف أنبيائه. ثمّ قال 7: