و قسم بخدا كه نبودند هيچ قومى هرگز در
طراوت نعمت از زندگانى دنيا پس زوال يافت آن نعمت از ايشان مگر بسبب گناههائى كه
كسب گردند آن را از جهة اين كه خداوند عالم نيست صاحب ظلم بر بندگان، و اگر مردمان
در وقتى كه نازل بشود بايشان عقوبتها و زايل بشود از ايشان نعمتها پناه ببرند بسوى
پروردگار براستى از نيّتهاى خودشان و فرط محبّت از قلبهاشان، هر اينه باز گرداند
حق سبحانه بسوى ايشان هر رميده از نعمتها را، و اصلاح مىفرمايد از براى ايشان هر
فاسد از اموراترا، و بدرستى كه من مىترسم بر شما اين كه باشيد در حالت أهل
جاهليّت، و بتحقيق كه واقع شد كارهائى كه گذشت ميل كرديد در آن امور از جادّه
شريعت ميل كردني، در حالتى كه بوديد در آن امور در نزد ما پسنديده، و اگر باز
گردانيده شود بر شما كار شما هر آينه مىباشيد از أهل سعادت، و نيست بر من مگر بذل
وسع و طاقت، و اگر بخواهم بگويم هر آينه مىگفتم كه عفو فرمود خداى تعالى از آنچه
كه گذشت.
و من كلام
له 7
و هو المأة و
الثامن و السبعون من المختار في باب الخطب و هو مروىّ في الأصول المعتبرة كالكافي
و التوحيد و الاحتجاج و الارشاد بطرق مختلفة باجمال و تفصيل و اختلاف تطلع عليه
بعد الفراغ من شرح ما أورده السيّد (ره).
و قد سئله
ذعلب اليماني فقال: هل رأيت ربّك يا أمير المؤمنين؟
فقال 7: أ فأعبد ما لا أرى! قال: و كيف تراه؟ قال 7:
لا تدركه
العيون بمشاهدة العيان، و لكن تدركه القلوب بحقايق