responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة نویسنده : هاشمى خويى، ميرزا حبيب الله    جلد : 10  صفحه : 119

پس بيان فرمود بأو از كار خود با ايشان آن چيزى را كه دانست او بان چيز اين كه آن حضرت بحق است و ايشان بباطل بعد از آن فرمود باو كه بيعت كن پس گفت باو كه من ايلچى قومى هستم كارى نميكنم بي‌مشورت ايشان تا برگردم بطرف ايشان پس فرمود آن حضرت:

خبر ده مرا اگر كساني كه در پس توأند بفرستند ترا در حالتى كه طلب كننده آب و گياه باشي كه طلب نمائى از براى ايشان مواضع افتادن باران را پس برگردى بسوى ايشان و خبر دهى ايشان را از آب و گياه پس مخالفت نمايند، و متوجه شوند بمكانهاى بى‌آب و علف، چه كار خواهى كرد در اين صورت؟.

عرض كرد كه مى‌باشم ترك كننده ايشان و مخالف ايشان، و مى‌روم بسوى آب و گياه، پس فرمود حالا كه اين طور است دراز كن دست خود را يعني بيعت نما، پس گفت آن مرد قسم بحق خدا نتوانستم خود دارى كنم نزد تمام شدن حجّت بر من پس بيعت نمودم با آن حضرت.

و من خطبة له 7

و هى المأة و السبعون من المختار فى باب الخطب و ذلك في اليوم الرّابع من الوقعة سابع شهر صفر من سنة سبع و ثلاثين على ما يأتي في رواية نصر بن مزاحم و رويته عنه باختلاف تطلع عليه.

أللّهمّ ربّ السّقف المرفوع، و الجوّ المكفوف، الّذي جعلته مغيضا للّيل و النّهار، و مجرى للشّمس و القمر، و مختلفا للنّجوم السّيّارة، و جعلت سكانه سبطا من ملائكتك لا يسأمون من عبادتك. و ربّ هذه الأرض الّتي جعلته قرارا للأنام، و مدرجا للهوامّ و

نام کتاب : منهاج البراعة في شرح نهج البلاغة نویسنده : هاشمى خويى، ميرزا حبيب الله    جلد : 10  صفحه : 119
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست