responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مباني فقهي حكومت اسلامي نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 91
تشكيلات دارند، و اين گونه امور از مواردي نيست كه منحصر به عصر و زمان خاص و يا شهر و كشور بخصوصي باشد.

پس آنچه از اصم [1] نقل شده كه "اگر مردم در جامعه به انصاف رفتار نمايند و به يكديگر ظلم روا ندارند نيازي به حكومت نيست"[2] و يا آنچه ماركس مدعي آن است كه "با از بين رفتن اختلاف طبقاتي و ايجاد جامعه پيشرفته (كمون) نيازي به حكومت نيست"، ادعايي بيش نيست و فسادش روشن و آشكار است . و اما آنچه در كشورهاي اسلامي عموما مشاهده مي‌شود كه مردم از حكومت و دولت پرهيز داشته و حتي از نام آن هم احساس نفرت مي‌كنند، بدان جهت است كه در طول قرنهاي متمادي عموما مردم گرفتار حكومتهاي مستبد و ستمگر و يا نالايق بي بصيرت و كفايت، و عمال دست نشانده آنان بوده اند كه عملا در نتيجه كردار ناشايست آنان سيماي نفرت انگيزي از سياست و حكومت در ذهنها ترسيم شده است ; وگرنه حكومت صالح لايق كه حافظ حقوق امت، يار و ياور مردم و مدافع منافع و مصالح جامعه باشد، از اموري است كه هر طبع سالم آن را پذيرفته و هر عقل سليم بر ضرورت آن گواهي مي‌دهد. ضرورت وجود دولت و حكومت براي جامعه تا جايي است كه حتي در شرايط اضطرار، حكومت ستمگر جائر با همه پليدي ها و زشتي هايي كه دارد، از بي حكومتي و فتنه و هرج و مرج بهتر است ; چنانكه اميرالمؤمنين (ع) در همين باره مي‌فرمايند:

"والي ستمگر كينه توز، از فتنه و هرج و مرج مداوم بهتر است ."[3] و نيز در رد كلام خوارج كه مدعي نفي حكومت بودند مي‌فرمايد:

"اينان (خوارج) مي‌گويند كه امارت فقط براي خداست . و حال آنكه مردم مجبورند امير و خليفه اي داشته باشند، نيكوكار باشد يا بدكار، كه در دوران حكومت او شخص مؤمن اعمال خود را انجام دهد و كافر هم به بهره هاي دنيايي خود برسد."[4]

در اين كلمات، امام (ع) نمي خواهد بر خلافت و حكومت خلفاي جور صحه بگذارد و به آنها مشروعيت ببخشد، بلكه درصدد است از نظر عقلا تقدم حكومت جائر بر هرج و مرج را بيان دارد.

2 - حكومت و دولت و چگونگي پيدايش آن اما درباره اينكه دولت و حكومت در قبايل و ملتها چگونه ايجاد شده و يا اصولا حكومت چرا و چگونه ايجاد مي‌شود، از ديدگاههاي مختلف نظريه هاي متفاوتي ابراز شده كه به پاره اي از آنها اشاره مي‌كنيم :

برخي گفته اند: دولتها نظامهايي اجتماعي هستند كه افراد قوي و يا فرقه و دسته هاي پيروز، براي به نظام كشيدن افراد ضعيف و مستضعف و افراد متوسط جامعه ايجاد نموده اند، تا از اين رهگذر يا آنان را به بردگي كشانده و استثمار كنند و

[1] ابوبكر اصم يكي از علما و متكلمين سنت است كه در يك جامعه مترقي وجود دولت و حكومت را لغو مي‌پندارد.
[2] شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ذيل خطبه 40، جلد 2، ص 308.
[3] وال ظلوم غشوم، خير من فتنة تدوم (حكومت راندن شخص ستمگر - زهرج و مرج و فتنه هست بهتر) غرر و درر آمدي ‌236/6 كلام شماره 10109.
[4] قال (ع) في رد كلام الخوارج : "هؤلاء يقولون : لاامرة الا لله و انه لابد للناس من امير بر او فاجر يعمل في امرته المؤمن و يستمتع فيها الكافر." نهج البلاغه، خطبه 40، فيض 125/، لح 82/.
نام کتاب : مباني فقهي حكومت اسلامي نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 91
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست