responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مباني فقهي حكومت اسلامي نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 351

در اين بين عيسي بن عبدالله وارد شد و گفت : به چه منظور در اينجا اجتماع كرده ايد؟ عبدالله گفت : در اينجا گرد آمده ايم تا با مهدي محمد بن عبدالله بيعت كنيم . در اين هنگام جعفر بن محمد [ امام صادق (ع)] وارد شد. عبدالله آن حضرت را در كنار خود جاي داد و آنگاه همين سخن را مجددا تكرار كرد، امام جعفر صادق (ع) فرمود: "هرگز چنين كاري را انجام ندهيد، هنوز زمان حضرت مهدي (عج) نرسيده است، و اگر تو گمان مي‌كني كه اين فرزندت همان مهدي است [كه از آمدن وي خبر داده شده ] اين طور نيست و اين زمان آن زمان نيست ; و اگر انگيزه تو آن است كه براي خدا غضبناك شده و مي‌خواهي با قيام فرزندت امر به معروف و نهي از منكر كني، در اين صورت ما تو را رها نمي كنيم، در ارتباط با اين كار چگونه با فرزندت بيعت كنيم با اينكه تو بزرگ و شيخ ما هستي ."[1] در اين هنگام عبدالله عصباني شد و گفت : "خير، تو خلاف آنچه را كه اظهار مي‌داري مي‌داني . به خدا سوگند خداوند تو را بر غيب خويش آگاهي نداده، ولكن حسادت نسبت به فرزند من تو را به گفتن چنين سخني واداشت ..."[2]

اين روايت در كتاب بحار نيز به نقل از اعلام الوري و ارشاد درج شده است .[3]

در عين حال از همين روايت نيز استفاده مي‌گردد كه قيام براي ابراز ناراحتي براي خدا و امر به معروف و نهي از منكر بي اشكال است .

در كتاب بحار از اعلام الوري نيز نقل شده كه : "محمد بن عبدالله بن حسن در دنباله سخن خود به امام صادق (ع) گفت : به خدا سوگند من از تو داناتر و از تو سخاوتمندتر و از تو شجاعترم ."[4]

در صحيحه عبدالكريم بن عتبه هاشمي آمده است كه :

جماعتي از معتزله كه در بين آنان عمرو بن عبيد و واصل بن عطا و حفص بن سالم و تعداد ديگري از رؤساي آنان بودند بر امام صادق وارد شدند و گفتند كه : قصد دارند براي خلافت با محمد بن عبدالله بيعت كنند، و به آن حضرت پيشنهاد كردند كه در اين كار با آنان همراه باشد. در اين باره امام (ع) سخنان طولاني ايراد فرمود و در پايان آن از پدر خويش نقل نمود كه پيامبراكرم 6 فرمود: "كسي كه با

[1] لاتفعلوا فان هذا الامر لم يأت بعد ان كنت تري ان ابنك هذا هوالمهدي فليس به ولاهذا اوانه، و ان كنت انما تريد ان تخرجه غضبا لله و ليأمر بالمعروف و ينهي عن المنكر فانا والله لاندعك و انت شيخنا و نبايع ابنك في هذا الامر.
[2] الارشاد، 259 (چاپ ديگر 276/).
[3] بحارالانوار ‌277/47، تاريخ امام صادق (ع)، باب 31، حديث 18.
[4] بحارالانوار ‌275/47، تاريخ امام صادق (ع)، باب 31، حديث 15.
نام کتاب : مباني فقهي حكومت اسلامي نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 351
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست