نام کتاب : مباني فقهي حكومت اسلامي نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 243
حكومت و حجر و وصيت
[ در باب حجر آنجا كه شخصي از پرداخت ديون خود ناتوان باشد - و در باب
وصيت - در شرايطي كه ميت وارثي نداشته باشد و يا بر سر ميراث او اختلاف و
نزاعي ايجاد شده باشد - باز نقش حكومت اسلامي را مشاهده ميكنيم ].
در اين باره به روايتهاي ذيل توجه فرماييد:
1 - غياث بن ابراهيم از جعفر و او از پدرش روايت ميكند كه اميرالمؤمنين (ع)
هنگامي كه شخص مفلسي را مييافت كه مالش به اندازه ديونش است حكم به
افلاسش مينمود و دستور ميداد اموالش را بين طلبكاران به نسبت تقسيم كنند، و
اگر از اين كار امتناع ميشد خود آن حضرت اموال را ميفروخت و بين طلبكاران
تقسيم ميكرد.[1]2 - سكوني از امام جعفر صادق از پدرش (ع) ثقل ميكند كه اميرالمؤمنين (ع)
شخص مقروض و بدهكار را محبوس ميكرد، سپس حساب اموال او را ميرسيد،
اگر مالي داشت به طلبكاران ميداد و اگر مالي براي او نبود آن شخص را در اختيار
طلبكاران ميگذاشت .[2]
[تا هرگونه كه خواستند با او معامله نمايند].
3 - اسماعيل بن سعد روايت ميكند كه : از امام رضا(ع) سؤال كردم :... و از مردي
كه همراه شخص ديگر در مسافرت بوده و آن شخص بدون اينكه وصيت كند از دار
دنيا رفته و فرزندان صغير و كبيري داشته است، آن مرد با متاع و چهارپايان او چه كار
كند؟ آيا به فرزندان بزرگتر او واگذار كند يا به قاضي بسپرد؟ و اگر قاضي در آن شهر
نيست چه كند؟ و اگر به فرزندان بزرگتر سپرده و مال از دست رفت و اين مرد
نمي تواند از دست آنان باز پس بگيرد چه بايد بكند؟ حضرت فرمود:
"اگر فرزندان صغير سهميه خود را طلب كنند ناچار است سهميه آنان را هرجا
هست بپردازد، مگر اينكه با اجازه سلطان به فرزندان بزرگتر واگذار كرده باشد."[3]
[1] خبر غياث بن ابراهيم، عن جعفر، عن ابيه ان عليا(ع) كان يفلس الرجل اذا التوي علي غرمائه، ثم يامر به فيقسم ماله بينهم بالحصص، فان ابي باعه فقسم بينهم يعني ماله . (وسائل 13 / 146، باب 6 از كتاب حجر، حديث 1)
[2] خبر السكوني، عن جعفر، عن ابيه ان عليا(ع) كان يحبس في الدين، ثم ينظر فان كان له مال اعطي الغرماء و ان لم يكن له مال دفعه الي الغرماء. (وسائل 13 / 148، باب 7 از كتاب حجر، حديث 3)
[3] خبر اسماعيل بن سعد قال : سألت الرضا(ع)... و عن الرجل يصحب الرجل في سفر فيحدث به حدث الموت و لايدرك الوصية كيف يصنع بمتاعه وله اولاد صغار و كبار، ايجوز ان يدفع متاعه و دوابه الي ولده الا كابر او الي القاضي، و ان كان في بلدة ليس فيها قاض كيف يصنع ؟ و ان كان دفع المتاع الي الاكابر ولم يعلم فذهب فلم يقدر علي رده كيف يصنع ؟ قال : اذا ادرك الصغار و طلبوا لم يجد بدا من اخراجه الاان يكون بامر السلطان . (وسائل 13 / 475، باب 88 از كتاب وصايا، حديث 3)
نام کتاب : مباني فقهي حكومت اسلامي نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 243