نام کتاب : مباني فقهي حكومت اسلامي نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 176
هستند [كه شخص بايد عملا و در خارج متخلق و متصف به آن ويژگي ها و صفات
باشد.] از باب مثال پيامبراكرم 6 خود داراي خصايل ذاتي نفساني و فضايل
اكتسابي بود و در مقام قرب به مقامي دست يافت كه هيچ فرشته مقرب و پيامبر
مرسلي بدان دست نيافته بود، لكن همه اين فضايل چيزي غير از مأموريت يافتن آن
حضرت به تبليغ احكام الهي و اولويت يافتن وي نسبت به امور مؤمنين است . و اين
نكته اي است شايان توجه .
و اما مرتبه سوم ولايت همان مرتبه خارجي و عيني ولايت است به لحاظ تحقق
آثار آن در خارج، در اين مرتبه والي به قواي حكومتي خويش مسلط است و امت از
وي اطاعت و شنوايي دارند و بر اساس اوامر و نواهي وي از روي ميل و يا به اجبار،
حركت و يا توقف ميكنند. به اين مرتبه از ولايت از دو ديدگاه ممكن است نگريسته
شود: يكي از ديدگاه پست و مقام دنيوي كه افراد براي نيل به آن تلاش ميكنند و
حرص ميورزند و ديگري از ديدگاه امانت و مسؤوليت بدين گونه كه آن از جانب
خدا و مردم به عهده افراد گذاشته شده و چيزي جز زحمت و مسؤوليت در پي
نخواهد داشت .
همواره اولياي خداوند به ولايت و حكومت از ديدگاه دوم نگريسته اند، چنانكه
در نامه اميرالمؤمنين (ع) به اشعث بن قيس استاندار آن حضرت در آذربايجان آمده
است :
"بي گمان استانداري تو براي تو طعمه نيست، ولكن امانتي است به گردنت ."[1].
و نيز هم او(ع) ضمن اشاره به كفش خويش ميفرمايد: "به خدا سوگند اين
(كفش) نزد من از حكومت شما محبوبتر است مگر اينكه توسط آن بتوانم حقي را به
پا داشته و يا باطلي را از بين ببرم ."[2]
در اين كلام مراد آن حضرت همين ولايت در مرتبه فعليت است، آن حضرت
نمي خواهد بفرمايد اين كفش نزد من از علوم و فضايل و كرامتهايي كه بر اساس آن
بر ديگران برتري يافته و لايق خلافت و ولايت شدم محبوبتر است، و نيز
نمي خواهد بفرمايد اين كفش را از مقام ولايتي كه در غديرخم برايم قرار داده شد
بيشتر دوست دارم، بلكه مراد آن حضرت در اينجا همان فعليت امارت و حكومت
است، همان امارت و سلطه اي كه چيزي جز زحمت و مسؤوليت را به دنبال ندارد،
اگر چه مردم به عنوان پست و مقام همواره براي دست يافتن به آن حرص ميورزند.
در نزد آن حضرت آن كفشي كه نياز وي را برطرف نمايد و مسؤوليتي را به همراه
نداشته باشد، به مراتب از مقام و رياستي كه مسؤوليتها و مشقتها را به دنبال داشته
باشد بهتر و محبوبتر است مگر اينكه به وسيله آن حقي را به پا داشته و باطلي را
[1] ان عملك ليس لك بطعمة ولكنه في عتقك امانة . (نهج البلاغه، نامه 5، فيض 839/، لح 366/)
[2] والله لهي احب الي من امرتكم، الاان اقيم حقا او ادفع باطلا. (نهج البلاغه، خطبه 33، فيض 111/، لح 76/.
نام کتاب : مباني فقهي حكومت اسلامي نویسنده : منتظري، حسينعلي جلد : 1 صفحه : 176