جديد نيز در مورد ابعاد گوناگون روان انسان و كنه آن، نظريات و فرضيه هاي متعددي وجود دارد كه در جاي خود مطرح است .

با اين وصف از نويسنده سؤال مي‌شود با اين همه تشتت و اختلاف نظر كه بين دانشمندان قديم و جديد در مورد ابعاد انسان وجود دارد، چگونه و با چه ابزاري انسان مي‌تواند به كنه وجودي خويش پي ببرد تا بتواند براي رسيدن به كمال برنامه ريزي نمايد؟

علوم بشري و شناخت آخرت

همچنين شناخت كامل آخرت براي انسان امكان ندارد; زيرا شناخت انسان يا از راه تجربه است و يا از راه علوم نظري، و جزئيات آخرت جزو هيچكدام از اين دو حوزه نمي باشد. همچنين شناخت مسير حركت تكاملي انسان به رغم تجربه هاي طولاني و آزمون و خطاهاي متعدد و اين همه اختلاف نظر كه بين انديشمندان وجود دارد، قابل شناخت نمي باشد و بشر تاكنون نتوانسته يك مسير مشخص و معين را براي تكامل خود انتخاب نمايد; و از همين جهت در رابطه با آنچه انسان را به كمال مي‌رساند مكاتب گوناگوني به وجود آمده است، و هر كدام نظريه و فرضيه خاصي را ارائه مي‌دهد.

و علت اصلي آن، اين است كه هنوز بشر در مورد خوبيها و بديها و عدل و ظلم به نظريه و نتيجه قطعي واحدي نرسيده است .